( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۱۶۸ مطلب توسط «محمد طاها» ثبت شده است

ماهیت واقعی انسان

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ
به نام خالق هستی.

انسان ...
 همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند...
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است...
 حالا بیایم سراغ انسان...

انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد..

انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد...

.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی...

انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسان..مثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی بی غیرتی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است...

منبع:انسان کامل از علامه مطهری...


مسخ شدن روح انسان...
انسان دارای دوبعد میباشد...بعد حیوانی که همان جسم انسان است.چون در اندام های جسمانی شبیه حیوان است یعنی انسان گوش وچشم و...دارد که حیوان هم دارد..حیوان باجسمش می خورد.میخوابد.تولیدمثل میکند ودراخر غذای انسان ویادیگز حیوانات است...
اما انسان...
وظیفه جسم انسان خیلی فراتراز وظیفه حیوان است...انسان هم همانند حیوانات میخورد ومیخوابد وتولیدمثل میکند ولی یک سری وظایف مهمتر ووالاتری داردکه حیوانات ازآنها معافند...وآن ابزار بندگی برای تکمیل روح خدایی خویش است...
جسم انسان ابزاری است برای روح...
ماهیت واقعی روح درگرو جسم انسان است یعنی این انسان است که ماهیتش را بوسله جسمش میسازد..
جسم انسان هرکاری که انجام میدهد روح خودرا کم کم به امور جسمانی اش سوق میدهد یعنی اگر انسان برود پی شهوترانی وخوشگذرانی روح هم کم کم به این امور عادت میکند واصطلاحا میگویند روح انسان مسخ میشود ولی زمانیکه روح مسخ امور ناپسند شد دیگر نمیتواند به شکل یک انسان باشد چون انسانی روحش درعالم دیگر به شکل انسان است که انسانیت راکسب کرده باشد وچنین انسان شهوت بازی درعالم دیگروحتی دراین عالم به شکل حیوان ظاهر میشود/چون خوردن وخوابیدن وشهوت مطلق کارحیوانات است...انسانی که بی غیرت است بایدهم ک روح خوکی داشته باشد.انسانی که بداخلاق است ودائم دادوبیداد میکند بایدهم یک روح سگی داشته باشد..(منظوراینکه چنین انسان هایی روحشان شبیه شکل وشمایل سگ وخوک است)....





۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۵

فرق بین صراط وسبیل

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ ب.ظ

   به نام خالق هستی.




صراط درزبان عربی یعنی راه وطریق میباشد...

درایه پنج سوره حمد آمده اهدناالصراط المستقیم یعنی مارابه راه راست هدایت کن اما راه کدام است؟؟؟


ببینید همانطورکه میدانید همیشه بین دونقطه تنهایک خط راست وجود دارد ولی با بی نهایت خط های شکسته وخمیده میتوان این دونقطه را به وصل کرد ولی هیچکدام به اندازه آن خط راست باکمتریت مسافت آن دونقطه را به هم وصل نمیکند...لذا درراه رسیدن ب خداهم همینطور است تنها یک راه برای رسیدن به خدا وجود دارد که همان صراط است...

همان صراطی که دراهدناالصراط المستقیم آمده است ...ولی این راه رافقط انیا وامامان توانستند سیرکنند یعنی بدون هیچ عملی که آنهارا ازاین راه حتی ذره ای جداکند توانستند این سیروسلوک را برای رسیدن به لقاالله انجام دهند


...حالابیام سراغ سبیل...سبیل چیست؟




@سبیل های بندگی را می توان هرکدام را نخ وریسمان های نازکی را درنظرگرفت که مجموع آنها طناب ضخیمی را به نام ریسمان الهی تشکیل میدهد لذا کسی که دریک یاچند سبیل رشد کند وبه سبیل های دیگربندگی اهمیت ندهد ریسمان الهی اش را زیاد ضخیم درست نکرده واحتمال پاره شدن این ریسمان وسقوط وجوددارد...انسان بایدبرای رسین به خدا ریسمان خیلی صخیمی را درست کند مگرنه هرچه بیشتر ازاین ریسمان میرود بالا وزنه های بیشتری به آن آویزان میشود که وزنه ها همان فریبهای شیطان وامیال نفسانی است


سبیل هم درزبان عربی معنی همان راه را میدهد ولی نه به اندازه صراط....

سبیل همان راه های دیگر است که میتواند ان دونقطه رابه هم وصل کند...

لذا بندگان دردرجه های پایین تر در راه رسین به خدادرسبیل ها سیر میکنند....ولی سبیل هایی وجود دارد که درنزدیکی صراط قرار دارند برای مثال علما ومراجع باتقوا درسبیل هایی نزدیک صراط درسیروسلوک برای تقرب الهی میباشند...


کسی که درصراط درحرکت است معصوم میباشد ولی درسبیل هرچند که گناه هم نکرده باشد ولی معصوم به حساب نمی آید...


عالمانی هستند که بدون انجام هیچگناهی دارند سیرمیکنند ولی معصوم به حساب نمی آیند مثل امام خمینی..ایت اله بهجت..رهبرمعظم و...

درناگفته نماند که سبیل شامل راه های نافرمانی خداهم میشود که چنین راه های بسیاراز صراط دورمیباشند...


انسان های وارسته سعی میکنند درتمام سبیل های معنویت باسرعت وبدون وقفه حرکت کنند برای مثال ما انسانهایی داریم که فقط عبادت میکند ولی اخلاق معاشرتی خوبی ندارد یا اخلاق خوبی داردولی به نماز وروزه وواجبات دیگر اهمیت نمی دهند...

چنین انسان هایی زیاد نمیتوانند سبیل خودرابه صراط نزدیک کنند.زیرا تک بعدی رشدکرده اند...


شیطان قسم خورده است که آدم هارا به هرنحو که شده فریب دهد وازخدا دورکند بعضی اوقات میگذارد آدم دریک سبیل خوب پیش رود ولی درسبیل های دیگر اورا غافل میکند واین همان هدف شیطان است...


شیطان ازاین راه خوب می تواند انسان هارا فریب دهد برای مثال می اید زن هایی که درروستاها وشهرهای کوچک زندگی می کنند را به چادر وحجاب تشویق میکند ویا زیاد از باب حجاب وارد نمیشود ولی گناه غیبت را بین انها رواج میدهد وهمچنین زن های داخل شهر را به بی حجابی وخودنمایی تشویق میکند...



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۶

سجده تجلی بندگی...

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ

به نام خالق هستی.

استدلالی...


انواع سجده...؟
سجده های نماز
سجده واجب آیات خاص قرآن
سجده شکروسپاسگذاری ازخدا
سجده استغفاروپشیمانی
سجده طاعت الهی

چرا سجده...؟!
سجده یعنی همان حالت فروتنی وخشوع دربرابر چیزی که اصطلاحا بیشتر دربرابر خدا صورت میگیرد...
سجده نزدیکترین حالت بندگی دربرابر خداونداست.

هرانسانی باتوجه به اعمالش به خدای خود قرب ونزدیکی دارد.ولی هرکسی درهر مقام ومنزلتی زمانیکه برای خدا سجده میکند نزدیکترین حالت دربرابر خداوند رادارد...

هیچ چیزمثل سجده ناله وفریادهای افسوس شیطان رابه همراه ندارد چون هیچ وقت یادش نمی رود که خدا را بخاطر سجده نکردن به انسان نافرمانی کرد لذا تا انسان رامیبیند که دارد درنزدیکترین حالت به خدااست حسرت وجودش راشعله ور میکند...
همانطورکه درمحبت امامان باید هم لعن باشدوهم سلام دراعمال نیز همینطوراست باخشنودی خدا ناراحتی شیطان راب دنبال دارد...

گربتوانی سجده های نمازت راطولانی کنی کمک بسیاری به قبولی نمازت کرده ای...
امام صادق فرمود:
 نوررادرسجده وگریه یافتم...

درقرآن یکی ازبهترین خصوصیت انسانهای برتر راسجده برخاک معرفی کرده است...

سجده ازبهترین ابزارهای بندگی انسان واوج عبادت درنمازاست...
شما باسجده های طولانی میتوانید ظرفیت روحتان را برای عبادت وبندگی گسترش دهید...خیلی ها اراده معنوی ندارند یعنی درمقابل گناه نمیتوانند خودراکنترل کنند وتسلیم نفس میشوند...
بهترین سفارش برای چنین افرادی میتواند سجده های طولانی باشد...این گفته ازعلماوعارفان ربانی بوده که سعی کنید درروز یک سجده طولانی باذکر بسیاروالای لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین مداومت کنید...البته هر ذکری مسئولیت خاص خودش را دارد...
استغفراله ربی واتوب الیه...شکرلله..الحمدلله رب العالمین ...ازذکرهای مفیددیگر برای گفتن درسجده میباشد...سعی کنید براین کارمداومت کنید اگردرزندگیتان تحول معنوی ایجادنشد من نویسنده را لعن کنید.....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۷

نماز...

پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ

به نام خالق هستی.

تلگرام...


🌺"هرگز نمازت را ترک مکن " 🌺

میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛


تا " سجده " کنند

      󾁁 فقط یک سجده 󾁁

پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگناه است، پس اوراآزاد کرد،،پادشاه گفت حاجتی بخواه !درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تورابیدارمیکندتامراازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.......
از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
 قبرها، پر است از جوانانى که میخواستند در پیری توبه کنند...
رسول الله فرموده اند
نماز صبح : نور صورت
ظهر : برکت رزق
عصر : طاقت بدن
مغرب : فایده فرزند
عشاء : آرامش
است...




۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۲

راننده اتوبوسی که مرا به خود جلب کرد...

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ب.ظ

به نام خالق هستی..

امروز داشتم از دانشگاه برمی گشتم در راه که داخل اتوبوس بودم پشت یک چراغ قرمز بعد از سبز شدن چراغ ماشین جلوی اتوبوس اینقدر لفت اد که چراغ دوباره قرمز شد و جالب اینجا بود که ماشین جلویی عمدا این کارا کرد وهرچه راننده اتوبوس بوق زد او اعتنایی نکرد..

اینجا مهم است

تا دیدم چراغ دوباره قرمز شد راننده اتوبوس پیاده شد و رفت سمت ماشین جلویی...

به نظر شما چه واکنشی نشان داد؟؟!!!

خیلی برایم جالب بود..هرکسی جای این راننده اتوبوس بود معلوم نبود چه اتفاقی و دعوایی بین آن دو رخ می داد..

دیدم با کمال خوش اخلاقی و بدون آنکه حرف تندی بزند فقط به او گفت چرا این کارا کردی و فقط به او انتقاد کرد آن هم با روی خنده بعدم سوار اتوبوس شد و بدون آنکه خشم و ناراحتی در چهره او نمایان باشد به ادامه راه پرداخت...

من آن راننده را نمی شناختم ولی سعی کردم از اخلاق او پند بگیرم...

در اجتماع مردمانی با خلق وخوی متفاوت زندگی می کنند

ولی وظیفه ی ما این است که از بین اخلاقیات آنها اخلاق های خوب وپسندیده شان را گلچین کنیم وبرای خود هم برگزینیم و استفاده کنیم...

قبل از اینکه این اتفاق بیفتد چون جا برای نشستن نبود رفتم جلوی اتوبوس و سعی کردم کمی با او گپ بزنم و از حرف هاش متوجه شده بودم که او کمک راننده است و وراننده اصلی مریض بوده و او چندروزی جای اوست...

چه اخلاق خوبی!!! او ظاهرا به امانات مردم حساس بود چون هرچه دقت می کردم او در دست اندازها و نشیب های جاده سرعت ماشین را به اندازه کند می کرد تا مبادا اتوبوس صدمه ای ببیند...او اتوبوس را انگار مال خود می دانست...

قربون خدا برم که بندگان خوبش هم هنوزهم درجامعه حضور دارند...

این اخلاق ها از یک راننده اتوبوس بود...او سعی کرده بود در حیطه وظیفه خود سعی کند خدا را  خشنود از خود نگه دارد...


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۳

خدمت به خلق

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ق.ظ
به نام خالق هستی.
خدمت به خلق یکی از بزرگترین عبادت ها....
خدمت به مردم یکی از بزرگترین عبادت ها می باشد...البته خدمت به خلق درجاتی هم دارد...
همه ی مردم یک جورایی در زندگی شان به بقیه خدمت می کنند...شما هر شغل و کاری را که در نظربگیرید از یک ناحیه ای دارد به مردم خدمت می شود...
برای مثال:
راننده تاکسی با رسیدن مسافرها به آنها خدمت می کند...
نظامیان با دفاع از کشور به مردم خدمت می کنند
کارخانه جات و فروشنده ها نیاز مادی مردم را تامین می کنند...

درست است که مردم برای تامین معاش شاغل هستند ولی بارحال خواه ناخواه به مردم خدمت کرده اند...
همان تامین معاش هم می تواند برای رضای خدا باشد و آن بستگی به درجات معنوی وایمان او دارد..

ولی خیلی ها هستند که درر فراتر از شاغلی خود سعی دارند به مردم خدمت کنند...همانند خیرین مدرسه ساز و...
بحث ما راجب کسانی است که در حیطه غیر از شاغلی خود سعی دارند به مردم خدمت کنند...

خیلی ها تا موضوع خدمت به مردم وخلق می اید وسط  ذهن شان به پول و اموالی میرود که مردم اعطا می کنند...
از راه های مختلف و بی نهایت می توان به مردم خدمت کرد...
یک نفر وضع مالی خوبی دارد لذا خدا از او انتظار دارد تا با مال واموالش به مردم خدمت کند...ولی یک نفرهم هست وضع مالی چنان خوبی ندارد ولی فن بیان خوبی برای گفتن مطالب اموزنده دارد واو باید با این هنرش به مردم خدمت کند...
همه ی مردم به یک نحوی توان کمک به مردم ر خواهند داشت...

به نظرمن خوشا به حال کی که هنر ان را  دارد تا به مردم در زمینه دین و اخلاق به مردم خدمت و کمک کند...

باید بدانیم...
از بهترین و بالاترین خدمت ها به خلق آن است که ما بتوانیم به آگاهی بیشتر مردم نسبت به دین ومذهب خدمت کنیم...

خدمت به خلق دزر زمینه های دین و مذهب و اخلاف نسب به کمک های مالی ومادی تقدم دارد

کسی که شکم یک گرسنه را سیر میکند به او خدمت کرده و اجر زیادی هم دارد ولی می توان با آگاهی بیشتر مردم نسبت به دین ومذهب عزت نفس را به او تعلیم داد تا نخواهد دست به روی مردم دراز کند چرا که کمک های مادی در تمامی شرایط مطلوب نخواهد بود و می تواند بازیچه شیطان شدن بشود...

کمک های مالی مادی خیلی خوب است ولی شرایط خاص خود را می طلبد که تنها راه کمک به شخص فقط کمک های مالی باشد ولی خدمت های معنوی و دینی به مردم در تمامی شرایط مطلوب است و از اجر بسیار زیاد و بیشتری نسبت به کمک های مادی خواهد داشت
لذا کارهای فرهنگی با حساب کتاب شده و با برنامه ریزی می تواند به سعادت انسان کمک هنگفتی کند...

ما باید بیشتر از ماهی دادن ماهی گیری را به مردم  تغلیم دهیم..شکمش را سیر کردی خب این خوب است ولی تا کی؟1 ایا می خواهی تا آخر عمرش او را همانند بنده ای برای خود بدانی؟! یا اینکه راه و روش عزت مند شدن را به او یاد دهی؟!!!...
دوستان سعی کنید کارهای فرهنگی تان را با جدیت و مطلوب ادامه دهید تا ان شاءالله  خدمت به خلق را به کمال برسانیم...





۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۴۰

عبادت را از ابعاد دیگرهم بنگر...

پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

به نام خالق هستی.

بعضی ها فکر می کنند که عبادت کردن صرفا یه سری اعمال است که انجام دادنش باعث می شود تا در پرونده اعمال حسنه و ثواب بنویسند...

تازه خیلی هاشون بخاطر مشکلات شان به خدا هم شکایت می کنند...اصلا نمی روند ببیند مشکل اصلی کجاست؟! آیا نمی شود مشکلاتت بخشیش از عبادت هایی که انجام می دهی باشد؟!!! 

باید بدانیم عبادت کردن فقط برای حسنه و ثواب و...نیست..بلکه همین عبادت باعث می شود شخص ظرفیت و بصیرتش بیشتر شود وهمین بصیرت برای انسان مسئولیت می آورد...

بنده ای که هرروز زیارت عاشورایت ترک نمی شود آیا واقعا انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم؟؟!! یا فقط می خواهی یه ثوابی برده باشی؟! توکه هرروز این تولی وتبری را به زبان می آوری آیا از بین مولودی امام و مهمانی نامناسب مولودی وجشن امام حسین را برمی گزینی؟؟!!! حالا وقت عمل کردن به انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم است..پس انتخاب درست بکن...



۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۵۱

عبادت آداب خاص خود را دارد...

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ

به نام خالق هستی.

هرچیزی اداب خاص خود را دارد...

یک مثال:

اگر شما مشکلی دارید که چاره ی آن دست فلان آدم است شما در حضور ایشان که می خواهید درخواستتان را  بگویید سعی می کنید آداب معاشرت را رعایت کنید وحتی با نرم خو تر و بااحترام کامل با او صحبت کنید....

در عبادت کردن از نوع دعا و زیارت هم همینطور باید باشد...

اگر مشغول دها هستیم باید مقدمات دعارا فراهم کنیم..مثلا با وضو باشیم..دعا را با صلوات آغاز کنیم..درموقع دعا با خضوع وخشوع دست هایمان را به طرف آسمان دراز کنیم...

درست است که خدا رحیم ومهربان است ولی دلیلی بر ان نمی شود که ما بی ادبانه از خدا طلب حاجت کنیم...


در موقع زیارت خواندن هم باید رعایت ادب کنیم...ما زمانیکه با شخصیت مهمی روبه رو می شویم بااو باحترام واخلاقی مناسب رفتار می کنیم..حالا حساب کنید باید روبه روی ائمه چگونه رفتار کنیم!!

دوزانو نشسته و درموقع سلام دادن و زیارت خواندن دستمان را به سینه گذاشته  ودر حینی که توجه مان به معنی آن است زیارت را زمزمه کنیم...





۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۱

بیکاری اعتیاد آور است...

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ

به نام خالق هستی

در پست های قبل گفتیم که انسان بر هرکاری که مداومت کند روحش آن کار را ب صورت یک شخصیت می پذیرد...و یک کار یا عادت می تواند برای انسان بزرگی روح بیاورد...(مراجعه شود به مطلب بزرگی وبزرگواری روح)...

خداوند انسان را به گونه ای افریده که انسان خود را همه جور می تواند پرورش دهد...

برای مثال افرادی هستند که  شاید در روز فقط چهار ساعت می خوابند واین بخاطر بی خوابی مدام است که تکرار کرده است...

لذا انسان همه جوره می تواند جسم و روح خود را تربیت کند...

بخاطر همین است که کسی که به فعالیت نپردازد و انرژی خود را صرف نکند کم کم به صورت یک انسان بیکار تربیت می شود و روح وجسمش  این خصلت را ب عنوان یک ظرفیت می پذیرد...بخاطر همین است که افرادی که تنبل هستند کار وفعالیت به آنها خیلی زور خواهد گفت واین بخاطر شکل پذیری روحش است...روح و جسمش به بیکاری وکم فعالیتی شکل پذیرو تربیت شده است...

همچنین عکس این قضیه هم صادق است...

بروید ببینید افرادی که پرکارو فعالیت هستند اگر مدت طولانی بیکار باشند می خواهند انگار دیوانه شوند انگار یک چیزی کم دارند..چرا؟؟!

چون جسم شان را به پرکاری عادت داده اند و روح شان نیز بزرگی پیدا کرده است...باید بدانیم که بین کارهای روح وجسم رابطه ی کاملا مستقیمی برقرار است...

اگر کسی از بزرگترین هیکل جسمی هم برخوردار باشد ولی روحش به کم فعالتی محدود باشد مطمئن باشید که نمی تواند به فعالیت های بزرگ دست زند....البته این یک مثال است مگرنه کسی ک چنین هیکلی برای خودش درست کرده روحش هم حتما....

چه خوب است که خود را به مطالعه کردن..ورزش کردن..کارکردن مفید و...عادت دهیم.


نتیجه:

ما باید جسم و روح مان را به عادت های پسندیده تطبیق دهیم... باید فعالیت های بزرگ و پسندیده ای انجام دهیم و باپرورش جسم وروح مان ادامه ی راه را بری خودمان تسهیل کنیم...





۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۵۰

بی ارزش جلوه دادن عبادت...

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۷ ق.ظ

به نام خالق هستی.

همانطور که در مطلب قبل  یاد اوری کردیم ما نماز را می خوانیم که در جامعه با اخلاق نیک رفتار کنیم...

ولی قرار نیست کسی که در کاری نقطه ضعف داشت تو سرش بزنیم و کارش را بی اهمیت جلوه دهیم...

برای مثال طرف نماز خوان است ولی یک جایی که سوتی می دهد به او می گویند که این کار واجب تر از نماز است اول برو این کاراتا درست کن...این نماز تو سرت بخوره...برو به جا نماز این کاراتا انجام بده...این کارا مهمه نه نماز خوندن و...خلاصه سعی دارند با این کارشان:

طرف را سبک کنند

ارزش نماز را که خودشان به ن اهمیت نمی دهند را پایین بیاورند

طرف را از نماز خواندن سلب کنند

و...

درحالیکه این کار از بدترین اخلاقیات است و عقاب الهی را در بر خواهد اشت...

درست است..بله..کسی که نماز می خواند باید کارهای دیگرش هم اصلاح شود ولی قرار نیست باهرکسی که این عیب را دارد با این حرف ها سبک کنیم یا ناامیدش کنیم...

اگر واقعا از از او نفرت نداریم و بد اورا نمی خواهیم:

با زبان خوش و دور از حضور دیگران اورا تذکر دهیم که کسی که نماز هایش را اهمیت می دهد باید سعی کند که چنین مواقعی هم به درستی عمل کند وشما بااین کار دارید عابروی نمازگزار های دیگر هم خدشه دار می کنید و...

البته این یک مورد از امر به معروف ونهی ازمنکر بود و بستگی به شخص دارد که چگونه با او رفتار کنیم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۷

اصل عبادت...

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۲۰ ب.ظ

(به نام خالق هستی.)


@قبل از هرچیز باید یادآوری کنم که منظور از عبادت دراین مطلب اعمالی مثل نماز و روزه و تلاوت قرآن و دعاها و زیارات می باشد...

@چنین اعمالی جنبه ی عمومی دارد یعنی برای همه ی مردم نیاز است و باید به آن اهمیت بدهند...

هیچ شخص نمی تواند عبادت کردن روزانه را هدف خود قرار دهد...پس اگر شخصی آنرا هدف خود قرار دهد در اصل فریب شیطان را خورده و شیطان به وسیله همان عبادت اورا متوقف کرررده است...

شما تصور کنید شخص روزانه کارش این باشد که یک غذایی بخورد و خوابی هم داشته باشد وبقیه وقت را در سجاده ی نمازش سپری کند...!!!

هرکسی دراین دنیا بارحال مسئولیتی دارد...یکی دانشجو است..شخصی کاسب بازار است..کسی در ارگان های دولت است و...لذا عبادت کردن برای آن است که هرشخصی درهمه پست ومقام به درجه ای از خودساختگی برسد که وظیفه ی اجتماعی اش را به نحو احسن و برای رضای خدا انجام دهد...

برای مثال یک دانشجو باید از همان دوره جوانی اش به نمازهایش مقید باشد و با مستحبات عبادی مثل توسل به قرآن وتوسل به ائمه و...ایمان خود را دربرابر فتنه های آخرالزمان مقاوم کند تا در اینده که فارغ التحصیل شد و در جایی مشغول به کار شد وظیفه خود را بداند و بداند که چگونه خشنودی خداوند را کسب کند...


درست است که از دیگر فلسفه های عبادت نیاز فطری انسان و ارامش روحی است .اما از مهم ترین آثارو برکات عبادت باید این باشد که در اجتماع خود را گم نکنیم و دربرابر شبهات و لغزش های گناه تقوا پیشه کرده و در راه معنویت ثابت قدم باشیم ...


عبادت بصورت افراطی که شخص را ار کسب درآمد و وظیفه اجتماعی اش بازدارد نزد خداوند پذیرفتنی نیست واین عبادت نه تنها انسان را به خدا نزیک نمی کند بلکه انسان را در غفلت فرو برده و اورا بازیچه شیطان قرار داده است...

متآسفانه شیطان از این راه خوب توانسته وارد کانال های حزب اللهی هامون شود و عبادت آنها را برایشان بصورت عادت  درآورد هدف اصلی آنها قرار دهد...انسان اگر  عبادت برایش همانند کارهای دیگر عادت شد دیگر آثار خود را نخواهد داشت....

 نتیجه : یکی از مهم ترین فلسفه های عبادت این است که شخص معرفت خدایی کسب کند تا بتواند به وظیفه اجتماعی خویش دچار لغزش انحرافی نشود ودر راه قرب الهی قدم بردارد لذا ما باید سعی کنیم که به وظایف و مسئولیت های اجتماعی مان به خوبی عمل کنیم و بدانیم که در این راه نیاز مبرم وشدید به عبادت و هم خانه با خدا داریم...نه اینکه مثل بعضی ها در اجتماع افراط کنیم و خودرا چنین توجیه کنیم که مسئولیت های اجتماعی وکارهای مردم واجب تر است ویا برعکس عابد خانه نشینی شویم که کارمان فقط دولا وراست شدن است...








۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۲۰

عبادت ظرفش انعطاف پذیر است...

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

به نام خالق هستی

عبادت برای هرشخص اینطور نیست که مقدار خاصی داشته باشد بلکه هرکسی می تواند میزان عبادتش را افزایش دهد...

یک مثال...

معده انسان یک ظرفیت ثابتی ندارد بلکه به همان میزان که غذا خورده شود جای خود ا باز می کند هرچند که اگر غذا زیاد خورده شود معده از حدش پر می شود و انسان حالت معده درد بهش دست می دهد ولی اگر اینطور ادامه دهد معده جا باز می کند و دیگر به آن اندازه انسان را اذیت نخواهد کرد.طوری که کمتراز آن حد به انسان حالت گرسنگی دست میدهد...

عین همین مثال برای عبادت انسان رخ می دهد...

یعنی هرانسانی یک ظرف عبادت دارد که قابل افزایش است...

غذای روح عبادت است...لذا هرچه این غذارا بیشتر برایش مهیا کنی طالب بیشتر خواهد بود همانطور که انسان چاق هرچه بخورد طالب غذای بیشتری است تا جایی که جا دارد...

شما اگه غذای روح تان را بیشتر کردی و زمانی اورا از ان غذا سلب کردی دقیقا در حالات و روان انسان قابل حس است...

کسی که نمازش را اول وقت می خواند...یک روز که از اول وقتش بگذرد دقیقا حس خواهد کرد که ی چیزی گم کرده است...ویاایکه کسی که زیارت عاشورایش ترک نمی شود اگر یک روزی ارا نخواند خودش متوجه یک کم وکاستی بخواهد شد...


لذا اگر کسی حال عبادت ندارد ظرفش کوچک است...

حتی بعضی افراد اینقدر ظرفیت عبادی شان درحد فکرکردن است..یعنی درحدی که یه کمی فکر عبادت کند و اینکه چرا عبادت نمی کند بعدهم می روند پی کارهای دیگرشان...

کسی که در عبادت کردنش به عبادت های بزرگی مثل نماز جعفر طیار ویا زیارت جامعه کبیره و...فکر نمی کند مثل این است که من وشما به خوردن دو پرس غذا فکر کنیم..درحالیکه ما به دوپرس غذا فکر نمی کنیم و درحدی که مارا سیر کند که تقریبا یک پرس خواهد بود فکر می کنیم...

باید ظرفیت عبادتمان را زیاد کنیم...

این مطالب بیشتر برای عبادت های فردی همانند نماز وروزه و...صدق می کند...

اصلا یک نفر را وقتی حرف از روزی یک جز قران خواندن  سفارشش می کنی تعجب می کند وبا لحن عجیبی میگئوید یک جز؟؟؟!!!!!!آیا غیرازاین این است که ظرفیت عبادتش کم است؟!!

دوستان اینی که ما فکر کنیک وقت نداریم برای عبادت هایبیشتر هم نشان از ظرفیت کم عبادت است...

ماباید طوری برنامه ریزی کنیم که:

نمازهایمان را اول وقت وبه جماعت بخوانیم...

زیارت عاشورای امام حسین را هرروز بخوانیم...

زیارت ال یس برا یاد امام زمان...

زیارت جامعه کبیره که سفارش امام عصر به ما شیعیان است..

تلاوت هرچه بیشتر قران کریم...

سجده های طولانی برای خدا...

مطاله پیرامون دین ومذهب و اخلاق و...

این کارها باد در برنامه ی هرشخصی باهر شغلی و وظیفه ای ایجاد شود..فکر نکنید اینها فقط برای طلبه ها و روحانیون است...خیر...

حضرت علی درشب همانند عابدی بود که دارد هزاران سال خدا را عبادت می کند...ودرروز همانند افرادی بود که تجربه چندین ساله در کار و اجتماع دارد...


نتیجه : اگر حال عبادت نداریم...اگر فکر عبادت نیستیم...اگر باخود فکر می کنیم وقت عبادت نداریم واگر های دیگر...این ها نشان از ان است که ظرفیت عبادی ما کم است...وباید انرا با ریاضت و تکرار جبران کنیم...


ومن اله توفیق



۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۲۹

بزرگراه معنویت...

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ

به نام خالق هستی

اولین قدم در معنویت خواستار بودن است...


همین خواستار بودن مراحلی دارد...

مرحله اول: انسان باید در خلوت پیش درگاه الهی اعتراف به گناهان خود کند و از خدا درخواست توبه کند به این نیت که هیچ گاه سمت گناه نرود...

مرحله دوم: از خدا بخواهد که توفیق عبادت و بندگی پیدا کند...و به خدا اراده اهنی دربرابر گناهان بخواهد...

مرحله سوم: برود از سرنوشت شوم گناهان باخبر شود...وازانجام دادن گناه بترسد...


دومین قدم در معنویت انجام دادن عبادت های ابتدایی است...ازجمله:


باید سعی کند همیشه باوضو باشید...شاید اول کار کمی زور بگوید ولی کم کم برایتان ملکه می شود...

نمازهایتان را اول وقت و حتی الامکان به جماعت بخوانید...این کاررا حتی با زورهم که شده انجام دهید چون اثر فوق العاده ای دارد...

زیارت عاشورا عجیب شمارا دراین راه پشتیبانی و کمک می کند..طوری تمرین کنید که کار هرروزتان شود...

تلاوت قران روزی یک صفحه..کم کم دوصفخه...تا بیشتر...

اخ...آخ...سجده...کن فیکون می کند مخصوصا با ذکر یونسی...اوایل روزی ده بار...کم کم روزی چهل بار...تا بیشتر این ذکر را در سجده تکرار کن...

دائم از خدا بخواهید شمارا دراین راه ثابت قدم کند برای این کار دعای حفظ ایمان در اخرالزمان را زیاد بخوانید(یاالله یارحمن یارحیم یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک)...


مطمئن باشید اگر این اعمال را مرتبا انجام دهید خودتان ادامه راه را پیدا خواهید کرد...


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۸

ظرفیت عبادت...

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ب.ظ

به نام خالق هستی

باید دانست که هرکسی دربرابر عبادت یک ظرفیتی دارد...

گفتیم که یکی از عواملی که انسان ظرفیت عبادتش بیشتر میشود لطف الهی می باشد...

ولی گفتیم این الطاف الهی شامل کسانی می شود که خودشان خواستار باشند...

پس ما باید اول خواستار باشیم...

خواستار چه چیزی؟!

خواستار انسانیت...معنویت...شخصیت واقعی...انسانی با ظرفیت ملکوتی بالا...

دوستان اگر خیلی ها به معنویت اهمیت نمی دهند دلیل دارد!!!

بدانید  فطرتا همه ی مردم  دوست دار معنویت هستند ولی انقدر غرق در مادیات شده اند که لذت معنویت ازآنها دور شده است...

لذت های معنوی قابل قیاس با لذت های دنیوی نیست...چون لذت های معنویت انسان را تا حدی سیراب میکند...ولی مادیات نه تنها انسان را سیراب نمی کند بلکه انسان هرچقدر برود پی آنها تشنه تر وتشنه تر خواهد شد...

فکر نکنید کسی که در معنویت سیر می کند دارد از دوری لذت های معنویت زجر می کشد...خیر...او لذت های معنوی را چشیده و با لذت های دنیایی عوض نخواهد کرد...

 انشاله در مطلب بعدی یک برنامه معنموی برای دوستان آماده خو اهیم کرد... 


ومن اله توفیق






۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۲

باید اول خواستار باشیم...

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ

به نام خالق هستی...

باید خواستار شویم...


باید دانست عبادت با امورات انسان رابطه متقابل دارد...

این رابطه متقابل یعنی چه؟؟؟!

یعنی هرچه امورات انسان اخلاقی باشد در عبادتش آثار مثبت دارد...

ببینید دوستان اگر دقت کنید یک نفر مرتب نمازهایش را به جماعت می خواند وحتی بعد ان مشغول اعمال روز و زیارات و دعاها می شود...

ولی یک نفرهم یک نماز کلاغی به جا می اورد می رود پی کارهایش!!!

به نظرشما چه چیزی باعث شده تا این دوانسان ازنظر عبادت یکسان نباشند؟؟؟!!!

 خیلی عوامل باعث این تفاوت میان انسانها شده است ولی  دو عامل مهم موارد زیر می باشد

@تربیت خانوادگی

@لطف الهی که شامل بعضی افراد میشود

تربیت خانوادگی که ی جورای به شخص مربوط نمی شود و بستگی به پدرومادر شخص دارد

ولی بیاییم یراغ لطف الهی

به مثال زیر توجه کنید...

شما مشغول درس خواندن در دانشگاه هستید...اینکه شما بروید کتابهای مرجع را بخوانید برای اینکه فلان درس را نمره بالا بگیرید بهتر است یااینکه استاد دو نمونه کتاب به شما معرفی کند که تمام اطلاعات کتب دیگرهم دران جمع اوری شده است و شمارا باخواندن آن دو کتاب موفق خواهیدشد امتحان را با نمره بالا قبول شوید؟؟؟!!!

اینجا لطف استاد شامل حال شما شده است...

به خاطر همین است که اگر لطف الهی شامل حال انسان بشود انسان راه را پیدا خواهد کرد...

یکی ازاین نشانه های الطاف الهی این است که شخص به نماز اول وقت اهمیت خواهدداد واین شخص را در ادامه راه پشتیبانی خواهد کرد...

ولی...ولی...ولی...

لطف الهی شامل حال کسی می شود که خود شخص خواستار آن باشد...به قول معروف انسان باید یک پل به خدا نشان دهد تاخدا سی وسه پل را به او نشان دهد...

این است که دوستان بیایید خودمان خواستار معنویت اشیم...به خدا قسم معنویت لذت خاصی دارد که برای رسین ان عمل مان باید اصلاح شود...


بیایید از خدا بخواهیم...

اولین قدم این است که پیش خدا اعتراف کنیم تا الان عمل مطلوبی انجام نداده ایم...وازخدا بخواهیم که خدا ظرفیت معنوی مان را افزایش دهد ودر کارهای معنوی قدم برداریم...

 این مطلب بسیار حائزاهمیت است و در مطلب های بعدی به ادامه ان خواهیم پرداخت...






۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۵۲