( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشته های میلادزارعان» ثبت شده است

ضرورت خودسازی

شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ

به نام خالق هستی.



باسلام و وقت بخیر...🎤🎤🎤


ضرورت خودسازی...
خداوند درسوره شمس پس از قسم های متعدد تاکید میکند که آنکس رستگار شد که خود را تزکیه کرد...🎀🎀🎀
این درحالیست که اکثر ما از این موضوع غافل ویاکمتر به آن اهمیت میدهیم...

ما اگرشعاع دایره را  مقصد اعلی بدانیم پس مساحت آن دارای بی نهایت نقطه است.اما شعاع فقط یک نقطه است..
این مثلی است برای صراط مستقیم  است که صراط راست تنها یک راه است و مابقی راه ها یا ب این صراط نزدیک و یا دور میشوند و  اصل صراط مخصوص رسل وائمه بوده و خواهد بود..
هرچه ب این صراط نزدیکتر بشویم خطرات بیشتری مارا تهدید میکند..وحتما شنیده ای ک گویند صراط مستقیم از شمشیر تیزتر و برنده تر است و اگر یک قدم برداشته شود انگار هزاااار قدم برداشته و اگر یک لغزش داشته ای هنانند هزاااران لغزش نسبت ب مراتب پایین تر است.و این روشن است چرا ک اگر قرار باشد تیزتر وبرنده تر از شمشیر باشد پس چنانک پایت را اندکی کج گذاشتی سقوطت حتمی است...🎲🎲🎲

برای این صراط تشبیهاتی زیادی وجود دارد مثلا اینک بین دو نقطه در علم هندسه تنها یک خط راست وجود دارد وان خط راست نزدیکترین مسافت بین این دونقطه است ولی بی نهاااایت خط های غیر مستقیم برای وصول این دونقطه وجود دارد...
گویا ان خط راست اصل صراط و مابقی خطوط سبیل ها هستند...
واینها حکایت صراط راست است ک کار هر بنی آدمی نیست و برای رسیدن ب این  صراط مسافتهای زیادی باید طی شود...

اگر از یک بعد بخواهیم ب این صراط بنگریم میتوانیم علم اخلاق را درنظر اوریم...👇👇👇
توضیح اجمالی:
اخلاق جمیله تنها یک صفت هستند و آن اوسط است و مابقی اخلاق ها طرف افراط وتفریط هستند...
برای مثال سخاوتمندی یک اخلاق جمیله مطلق است اما طرف تفریط آن بخیل و طرف افراط آن اسراف است که هردو از مهلکات واخلاقیات رذیله هستند...
برای هر صفتی چنین است..و هر اخلاق جمیله یک شعاع دارد و ان اوسط است و بی نهایت صفات در طرف افراط و تفریط ان وجود دارد.ولازم ب ذکر است ک منظور از بی نهایت درجات مختلف افراط و تفریط  اخلاق را شامل میشود...


پس منظور از خودسازی همان تحصیل اوسط اخلاقیات است...

اینک یک اخلاق جمیله را شناسایی کرده و از طرف افراط و تفریط آن دوری کنیم...
و این درحالی اسن که وجود ما پر از افراط ها و تفریط های اخلاقیات است و اگر برای پاکسازی ازانها زحمت نکشیم چه بسا یک روزی مایه هلاکت ما شود...
طرف ممکن است عمرش را  به خیالش عبادت کرده اما از یک صفت و عادت زشت خود بی خبر بوده و یا میدانسته و ب ان اهمیت نداده..حال ب نظر شما شیطان روی این نقطه ضغفش سرمایه گذاری نمی کند؟! آیا این لعین شده میگذارد انسان از این صفت قسر در رود؟ و یا اینک میگذارد یک روزی ودر یک زمان خاصی و درمکانی ودر موقعیت خاصی اورا به پرتگاه بیندازد؟؟!!!
پس بدانیم ضرورت شناخت اخلاقیات مان ضروری است و باید عادت های پست و زشت خود را شناسایی و مجاهدت لازم را برای کنارگذاشتن انها و ملکه شدن نفس وبه اوسط آن اخلاق انجام دهیم...
و انسان ها ممکن است از عادت های زشت مختلف برخوردار باشند
یک نفر بسیااار حسود است و نمیداند و یک نفر هم مثلا بخیل و یا...🔦🔦🔦
هرکسی باتوجه به محیط زندگی و نوع تربیت خانوادگی و موقعیت های شغلی وعوامل مختلف دیگر ...از صفات زشتی برخوردار باشد خواه بداند و یا نداند ودرهرصورت کنارگذاشتن انها برای تقرب امری است لازم....👂👂👂





ادامه دارد...
✍️

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۱۰

من باید فراموش شود

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۴۹ ب.ظ

به نام خالق هستی.


  • سلام و عرض ادب...
  • در بیان مطالبی که قبلا ذکر کردیم مطلبی است در باب انسان و اصل خود...
  • یک مثال:
  • پشه ای به حضرت سلیمان از باد شکایت کرد که اورا ظلم میکند و مرا با اختیار به این و آن سو میبرد حضرت ب او گفت برو به شاکی خود بگو حاضر شود تا میان شما حکم و داوری کنم.پشه گفت شما این کارا با اراده خود انجام بده سلیمان ع گفت باشه وهمچین ک باد را آمد حاضر کند پشه سریع فرار کرد...ب نظرتون چرا؟ بله چرا که بودن باد در کنار پشه امکان پذیر نخواهد بود وجاییکه باد باشد پشه را راهی برای ماندن در کنار او نیست و همچنین برعکس با بودن پشه باد را راهی نیست...مولوی این داستانرا برای رابطه انسان با خدا نقل میکند یعنی برای لقاءالله با وجود بودن خود و أنانیت امکان پذیر نمی باشد..
  • توضیح اجمالی:
  • تا حالا ب این توجه کرده ایم که هر چه گناه وجود دارد بر می گردد به بها دادن به خود و نفس آدمی..
  • شما هر گناهی را درنظر بگیری چیزی نیست جز  مهیاکردن امکانات برای نفس و خود و أنانیت...
  • لذا سفر ب سوی خدا در اصل یعنی همان کوچ کردن از خود به سوی خدا این درحالی است ک بسیاری از سالکان خیال میکنند با وجود بودن خود و أنانیت میتوانند به لقاءالله برسند و این همان بودن پشه در کنار باد خواهد بود که این امکان پذیر نخواهد بود...
  • نفس در اصل یعنی همان خود بودن و  أنانیت...بخاطر همین است که انسان در آخر قرار است ب مرحله شهود و فنا برسد یعنی دیگر چیزی به نام خود وجود نداشته باشد...
  • این درحالی است که تا از خواسته های خود نگذریم امکان گذشتن از خود خود وجود نخواهد داشت...
  • هرجا در راه خدا حرف از من شود کار خراب میشود در راه معنویت باید خود فراموش شود...بخاطر همین است که مثلا غرور و تکبر از گناهان بسیار بزرگ است چون اوج من بودن را نشان میدهد و یا مثلا عجب در عبادت و....




  • والسلام...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۹

کلمه واحده

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۳۹ ق.ظ

به نام خالق هستی.


قل انماأعظکم بواحدة أن تقوموالله مثنی وفردی ثم تتفکروامابصاحبکم من جنةان هو الانذیرلکم بین یدی عذاب شدید

ای پیامبر بگومن شمارا موعظه میکنم به یک کلمه و آن اینکه:قیام کنید برای خدا باهمدیگروبه تنهایی و دراین أمر فکر کنیدکه صاحب شما (پیامبر)جنون ندارد وحقیقت جز این نیست که اوفرستاده خداست وشمارا از عذاب سختی که درپیش است میترساند..

آیه ۴۶سوره مبارکه سبأ...


آیه بالا ب نظری شاید کلهم هدف قرآن را به انسان گوشزد میکند...
 بویژه عبارت اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی وفردی


خدا خطاب ب پیامبر که ب مردم بگو شمارا نصیحت میکنم به کلمه واحده...
کلمه واحده یعنی اصل حرف خدا و حجت هایش 
و خدا میگوید تمام آنچه ما میگوییم برای یک هدف است...
در این آیه آن هدف قیام برای خدا معرفی شده است.. 

اولا باید درنظربیاوریم که کلمه قیام همیشه به معنی بپاخاستن برای رزم و جنگ نیست و قیام صرفا یعنی خروج در جهت انجام کاری یا هدفی یا بپاخاستن به نیت خاصی...
چه موعظه ای بالاتر از موعظه خدا...
حرف خدا این است که ای انسان بپاخیز برای خدا جمعی و تک نفری...
صراحتا پیداست که یعنی در تنهایی و درجامعه کارت و قیام باید برای خدا باشد...
اگر در یک نگاه ب آن نگاه کنیم گویی منظور از فردی یعنی عبادت شخصی و مراقبت از گناهان ک در خفا ممکنه انسان انجام دهد 

و مثنی اشاره به وظایف اجتماعی و اینکه انچه در جمع و جامعه انجام دهی برای خدا باشد و بس...

آیا غیر از این است که حرف خدا همین است؟
درجامعه امروزی کمترین  عمل را در مصداق عبارت ان تقولوالله مثنی داریم...

همچنین اینک سفارش ب جمعی اشاره دارد یعنی این راه ک انسان گوشه نشینی و فقط ب فکر خود باشد با صراط مستقیم منافات دارد و صرفا طریق الی الله با مردم و به کمک یکدیگر در عین مراقبت شخصی میباشد...

بعضی جاهاش استدلال شخصی بود...

برگرفته از مقالات استادشجاعی...
التماس دعا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۹

آثار عجیب استغفار...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ب.ظ

 به نام خالق هستی.



✨ امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

🔵 هر که بعد از عصر هفتاد مرتبه استغفار کند، یعنی استغفرالله بگوید،

⚪️ خداوند گناه هفتاد سال او را می آمرزد و اگر اینقدر گناه ندارد از گناهان پدر و مادرش می آمرزد و اگر آنها هم نداشته باشند از فامیل او می آمرزد و اگر اینها هم ندارند همسایه های او را می آمرزد.

📔 بحارالانوار، ج ۸۳


التماس دعا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۸

زمین گرد است...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ

به نام خالق هستی...

هرچه با وادینت کنی منتظرش از طرف فرزند خودت باش...


پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزیدوچشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین انداخت وشکست.
پسروعروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند:باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد . بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.

یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت:پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!

یادمان بماند که :
       "زمین گرد است..."


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۲

استخاره با تسبیح...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ

به نام خالق هستی.



🔸در استخاره به تسبیح🔸

💥حضرت صادق (ع) فرمودند:

🌾✨اگر خواستی استخاره کنی ، سوره حمد یکبار و سوره اخلاص «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ» را سه(3) بار می خوانى و بر محمّد و آل او پانزده (15)بار صلوات می فرستى .

 ✨« اللّهم صلّ على محمّد و آله»✨

🌾✨سپس می گوئى:
 اللّهمّ انّى اسالک بحقّ الحسین و جدّه و أبیه و امّه و اخیه و الائمّة من ذرّیّته ان تصلّى على محمّد و آل محمد و ان تجعل لی الخیرة فی هذه السّبحة و ان ترانى ما هو الاصلح لی فی الدّین و الدّنیا، اللّهمّ ان کان الاصلح لی فی دینى و دنیاى و عاجل امرى و اجله فعل ما انا عازم علیه فامرنى و الاّ فانهنى انّک على کلّ شی‏ء قدیر.

🌾✨سپس یک قبضه(33 عدد) از تسبیح می گیرى و می شمارى و دانه دانه می شماری و برای هر دانه یکی از اذکار زیر را می گوئى :

⚜سبحانَ اللَّه
⚜الْحُمْدُ لِلَّهِ
⚜لا الهَ الاَّ اللَّه

 تا آخر قبضه می گویی ؛
 🌺✨پس اگر دانه آخر سُبحانَ اللَّهِ بود در بجا آوردن و بجا نیاوردن اختیار دارى

🌸✨اگر الْحُمْدُ لِلَّهِ، بود آن امر است «بجا آور»

🌼✨ اگر لا الهَ الاَّ اللَّهُ، بود آن نهى است «بجا نیاور»


التماس دعا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۰

فتنه های آخرالزمان از سوی دشمنان غربی...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ

به نام خالق هستی.


🚫 آیا معنی نوشته های روی لباس خود را میدانیم؟!

در بازار لباس هایی عرضه شده که روی اونها کلماتی به لغت لاتین چاپ شده و در حال خرید اینگونه لباس ها هستیم،
بعضی از اینگونه کلمات:👇👇👇👇

Vixen
زن شرور

Nude
لخت

Whore
فاحشه

Sow
ماده خوک جوان

Pig
خوک

Theocrasy
شرک به خدا

Hussy
زن گستاخ

Vice
گناه، فساد

Chorus girl
دختر رقاصه تو جمع

Lusts
شهوت ، هوس

Dram
ظرف شراب

Adulterer
مرد زناکار

Adultery
زنا، بی دینی

Charm
طلسم، فریفتن

Base-born
حرامزاده

Bawdy
هرزه، زشت

Mason
فراماسونی

Tippler
میگسار

Atheist
خدانشناس

sister for sale
خواهرفروش

Take me
مرا لمس کن!



هرچند شخصیت ما بزرگتر از آن است که بخواهیم لباسی که روی آن نوشته درج شده را بپوشیم...


حواسمان را جمع کنیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۶

دانشجویان آبکی مملکت ما...

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۹ ب.ظ

حال وهوای دانشجویان کنونی ما

دانشجویان امروزی ما نمی دانم چرا از یک غرور خاصی برخوردارند...چند نمونه از ویژگی های دانشجوهایمان را مرور می کنیم....

@ته کار را در می آوری می بینی نمراتش را با ده و یازده پاس می کند ولی جلو اینو اون شخصیت علمی به خود می گیرد و می خواد ی خودی نشان بدهد....


@شاید تو عمرش یک کتاب از دین ومذهبش نخوانده ولی برای نمره بالا آوردن فلان درس ساعتها می شیند خرخونی می کند...


@خیلی هاشون وقت خود را به بازی ها کامپیوتری و اندرویدی می گذرانند و درس های خودرا با 10 پاس می کنند  بعداز فارغ التحصلی اش هیچ تخصصی از کارش بلد نیست بعدهم می اید می گوید مملکت خرابه و کار نیست...


@درس خون هاشون هم می چسبند به درس و کتاب و دفتر...انگار نه انگار که رشته مهندسی می خونه و باید انچه راکه یاد می گیره راوارد کار کند ولی چسبیده فقط به خوندن و نمره بالا اوردن...


@خیلی هاشون اصلا حواسش به رشته تحصیلیشون نیست میره مریخ شناسی یا  فیله ماهی شناسی می خواند اخه عقل کل تخصص این رشته را کجا میخوای استفاده کنی باید بزاری در کوزه ابشو بخوری... 

@اینقدر درس ها را دست کم می گیرد که چندترم مشروط می شود و بعدم سنش میرود بالا بعد می گوید چرا استخدامم نمی کنند...

البته...این شامل همه ی دانشجوها نمیشودخیلی هاهم خیلی موفق اند وهیچ کدام از اخلاقیات ناپسندیده دانشجویی را مرتکب نمی شوند...

 

 این ها گوشه ای از غفلت های دانشجویی مملکت ما است...


امیدوارم بعداز فارغ التحصلیتون تو همون شرکت پی اس فوتبال استخدامتون کنند...


بخواب...در اینده به دانشجوی متخصص خواب نیاز داریم جهت پذیرش در شرکت دولتی ایرانول

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۹

همت های بلند

شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۴ ق.ظ

به نام خالق  هستی

@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد...روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد...

اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد...

هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است...


همت بزرگ در راه علم ودانش

برای مثال بعضی ها ددرراه علم همت بزرگی به خرج خواهن داشت و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند...برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم...

این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد...


همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت

بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد...

به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند...


همت بزرگ درراه پست ومقام

خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام...

برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند...

نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاورد..آدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد...


واما بزرگواری روح...

انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری  برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل همت در کمک به دیگران..همت در عبادت کردن زیاد...همت دردرس خواندن بانیت خدایی و....

بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت...




۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۴

خواسته واقعی انسان چیست؟

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۸ ق.ظ
به نام خالق هستی


هرانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند...خیلی ها آرزو دارند بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و...

 محیط زندگی...اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند...


 ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند/...
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که ازمعنویت بالایی برخواردار نیستنو و دربند مادیات هستند...
 انسان هرچه ظرفیت معنویتش بیشتر شود معمولا اهداف معنوی پیدا خواهد کرد...
 انسان هرچه طاعتش بیشتر شود ظرفیت معنوی بیشتر پیداخواهدکرد..
شکرنعمت نعمتت افزان کند کفرنعمت از کفت بیرون کند مصداق همین بحث است انسان هرچه برای نعمتهای خدا شکرگذار باشد خدا ظرفیت بیشتری برای نعمتها بهش خواهد داد...

انسان و تنوع طلبی
همه ما میدانیم که انسان بسیار متنوع طلب است...انسان هرچقدرهم پی مال وثروت برود بیشتر تشنه تر میشود...
طمع انسان دو بعد دارد...بعد مثبت وبعد منفی..
بعد مثبت: اینکه انسان تشنه علم ودانش ومعنویت وامثال اینها باشد خوب است وانسان را" به هدف حقیقی نزدیکتر میکند...

بعد منفی: ولی طمع انسان ذرزمینه مال وثروت وشهوت وامثال چنین خواسته های نفسانی نه تنها انسان سیراب میشود بلکه روزبه روز تشنه تر ودرباتلاق طمع فروتر میرود و لحظه به لحظه انسان راازاهداف خدایی دور و دورتر خواهدکرد... 

فلسفه تنوع طلبی انسان: حقیقت این است که انسان یک موجودی آسمانی است وبرای انجام ماموریت به زمین فرستاده شده است...بخاطرهمین است که انسان پی هرچیز به جز خدا رود سیراب نمیشود وتشنه تر خواهدشد...گمشده ی انسان خداست وانسان فطرتا دنبال خدا می گردد هرچند شاید به اشتباه پی چیزهای دیگر برود ولی او ذاتا  خدا را خواستار است...





۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۸

تقوا را بهتر درک کنیم.

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ

به نام خالق هستی


تقوا برای او

از دوستان عزیز خواهشمندم مطلب زیر را کامل بخوانید..دیگر خلاصه تر از این امکان پذیر نبود...


@تقوا یعنی حفاظت ونگهداری ازارزشی که عوامل وکارهایی آنرا اسیب رساند...

ودرحالت کلی به حفظ وکنترل نفس ازخواهش وامیال نفسانی گفته میشود لذاشخص متقی کسی است که بایک سری اصول نفس خویش راازخواهش های حیوانی موصون میدارد...


تقوا ازلحاظ نوع به دوقسم تقسیم بندی میشود...

@تقوای جسمانی شامل حفظ ونگهداری چشم وگوش وزبان واندام ازگناه میباشد

@تقوای روحی روانی که کنترل فکروروان انسان ازوسوسه های شیطان راشامل میشود...


@منشا وحقیقت تقوا:

باتوجه به اینکه انجام گناه دارای لذت دنیوی میباشد لذا ترک آن باید یک سری پشتیبانی های قوی وامیدوالایی وجودداشته باشد که شخص انهارا به لذتها ترجیح دهدوآن حتما ایمان به خدا...ترس ازعواقب گناه..امید به فردای معنوی...بهشت وجهنم..و...

تقوا ازدرجه های بالای ایمان محسوب میشود که که باتمرین وریاضت نفس حاصل میشود...


@حفظ وکنترل تقوا...

درست است که تقوا دربرابرگناهان لذت بخش اجروپاداش بیشتری دارد اما این اصلا دلیل براین نیست که شخص بخواهد خودرا ذرمعرض گناهان قراردهد بعد بخواهد تقواپیشه کند..

معمولا درمحضر گناه انسان مورد حملات قوی شیطان موجه میشود وترک گناه واقعا نیازمند اراده معنوی قوی میباشد لذا این کارگناه محسوب میشود ونارضایتی خدارا دربر دارد...

چراکه همین فکرکه برو خودت رادرمعرض گناه قراربده بعد خودتو به خدا نشون بده مطمئنا سخن فریب دهنده شیطان است ...شیطان خیلی افرادرا باچنین ترفندی به دام خود میکشاند وبعداز نابودی انسان قاه قاه به انسان می خندد...


لذا همانطورکه تقوا مارادربرابر گناه محافظت میکند شماهم باید تقوای ترک موقعیت گناه را برتقوای درمعرض گناه ترجیح بدی..مطمئن باش این تقوا کم از تقوای درمعرض گناه نیست...حواست راجمع کن از روی کنجکاوی این کار شیطانی را دنبال نکنی...واین مقام بالای ورع است...یعنی شخص اصلا موقعیت گناه را برای خود ایجاد نمی کند


@اهمیت وارزش تقوا

درارزش تقوا همین بس که قرآن کریم معیاربرتری انسان هارا فقط وفقط تقوا می داند...

ارزش های انسانی همچون نژادورنگ وزبان چون درحوزه اختیار انسان نیست امتیازی برای انسان محسوب نمی شود آن تقواس که به اختیار انسان ها انجام می گیرد.وولذا درحالت کلی عواملی که بااختیار انسان انجام می گیرد ملاک برتری انسانها میباشد همانند علم..ایمان..تقوا...جهادو...

حتی درمیان بهترین ارزش ها که ارزش های پنج گانه تقوا وتعقل وجهاد وایمان وعلم...تقوا ازهمه ی آنها برتر دانسته شده...زیرا اولا علم وجهاد و...بدون تقوای الهی فایده ای ندارد ثانیا ارزش های دیگر درنهایت به تقوا منتهی میشود

برای مثال: درعلم ودانش نیت هایی همچون آموختن علم برای خدا .برای خدمت به خدا .برای تامین معاش خودوخانواده.ودیگرنیت های خدایی دوری ازعجب وخودبزرگ بینی از تقواهای علم اموزی است که اگر انسان انهارا اهمیت ندهد علمش نه تنها سودی برای وی ندارد بلکه اورا به ظلم وستم وبزرگ بینی و...میکشاند لذا درهرکاروشغلی باید تقوای مخصوص به خود رعایت شود تاآن کار ارزش واقعی خودرا داشته باشد...



@تقوا درنیت وارزش های مختلف...

تقوا به خودی خود دارای ارزش یکسان مطلق نمیباشد ونیت ها واهداف ارزش آنهارا مشخص میکند...

%پایین ترین وکم ارزش ترین درجه تقوا دریک گناه ان است که انسان ازآن جهت که شاید عابرویش برود ویااینکه شرایط گناه محیا نیست وعوامل دیگر...قید گناه را بزند وبرفرض تقوا پیشه کند ...درچنین مواقعی پون شخص برای خدا تقوا پیشه نکرده  وعوامل خودپرستی بر نیتش حاکم بوده دارای ارزش والایی نمیباشد ومیتوان گفت تنها ثمره اش این است که شخص باانجام ندادن گناه پرونده اش را سیاه ولکه دار نکرده...


%درجه وارزش بالاتر تقوا آن است که شخص برای نیت های دنیوی دست ازگناه میکشد مثلا برای اینکه اسیرقانون نشود...این درجه ازتقواهم ارزش چندان زیادی را ندارد


$درجه وارزش دیگر تقوا آن است که شخص ثمرات اخروی رامدنظر قرار داده مثلا ترس ازجهنم ویا طمع بهشت اورا وادار به ترک گناه میکند این درجه ازتقوا وموردهای قبلی ارزش خیلی بیشتری دارد زیراشخص جنبه های اخروی تقوارا درنظرگرفته که ناش ازایمان به خدا وصفات او همانند عدالت میباشد...


@ ازبهترین ارزش های تقوا آن است که شخص دراثر ریاضت نفس وعبادتی که کرده به درجه ای ازانسانیت رسیده که ترک گناه را نه به نیت ترس ازجهنم وآبرو ویا ثمرات دنیوی وطمع بهشت انجام میدهد بلکه فقط خشنودی خدا برایش مهم است.چنین شخصی به این نیت که هرکاری که خدایم را خوشحال کند انجام میدهم دست ازگناهان میکشند...چنین انسان هایی که معمولا عالمان ومردان خالض خدا میباشند ختی دربرابر گناهان شدید نیز مقاومت کرده وبه خدا خود پناه میبرند که موفق شدن دربرابر امیال لذت بخش دنیوی انسان را به اوج کمال ومعنویت میرساند...

انسانی که باچنین نیت پاکی تقوا پیشه میکند مطمئن باشید ریاضت هانفس وعبادت هایی را پشت سرگذاشته که الان به این مقام خدایی رسیده ...

@چگونه انسان میتواند تقوا پیشه کند؟

تقوا کارهر انسانی نیست چون با میل هاولذایذ دنیوی درمغایر است..لذا شخصی که میخواهد خودرا تقویت کند توان  مقابله باگناه راداشته باشد باید تامیتواند روح خودرا صیقل دهد که ابزار صیقل دان روح هم عبادت است...عبادت چیست؟ اطاعت از خداکردن...

@آثار وثمرات تقوا

تسلط بیشتر برنفس خود رام شدن نفس 

 ایمان بیشتر به خدا ومعنویات

کسب توفیق عبادت های بیشتر

محبت بیشتر پیداکرن به خدا

کسب لذت های معنوی

محو گناهان گذشته

راده معنوی بیشتر پیداکردن

توان ایستادگی دربرابر گناهان وامیال نفس

خشنودی خدا

سلامتی روح وجان

امید به فردای بهتر

قبولی اعمال 

محبوب خدا واقع شدن

عاقبت بخیری

به مقامات بالای انسانیت رسیدن

و...صدها ثمرات دیگر که درحوصله این صفحه نیست..




-

نمازخواندن یکی ازنشانه های بارز تقواکاران میباشد...اصل تقوا یعنی دوری ازگناه واین نماز است که میتواند انسان را ازگناه دورکند

ببینید عزیزان توفیق تقوا نصیب همه کسی نمیشود واینطور نیست که شخص بگوید خب بگذار ازاین به بعد تقوا پیشه کنیم..درست است انسان باید اراده کند  ازاین به بعد دربرابر گناه مقابله کند ولی باید اراده را بوسیله عبادت تقویت کند به نظرمن نمازاول وقت خواندن وقران خواندن درروز به طور مداوم وسجده های طولانی برای تقویت اراده معنوی فوق العاده جواب مثبت میدهد...



-
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۸

ماهیت واقعی انسان

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ
به نام خالق هستی.

انسان ...
 همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند...
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است...
 حالا بیایم سراغ انسان...

انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد..

انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد...

.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی...

انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسان..مثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی بی غیرتی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است...

منبع:انسان کامل از علامه مطهری...


مسخ شدن روح انسان...
انسان دارای دوبعد میباشد...بعد حیوانی که همان جسم انسان است.چون در اندام های جسمانی شبیه حیوان است یعنی انسان گوش وچشم و...دارد که حیوان هم دارد..حیوان باجسمش می خورد.میخوابد.تولیدمثل میکند ودراخر غذای انسان ویادیگز حیوانات است...
اما انسان...
وظیفه جسم انسان خیلی فراتراز وظیفه حیوان است...انسان هم همانند حیوانات میخورد ومیخوابد وتولیدمثل میکند ولی یک سری وظایف مهمتر ووالاتری داردکه حیوانات ازآنها معافند...وآن ابزار بندگی برای تکمیل روح خدایی خویش است...
جسم انسان ابزاری است برای روح...
ماهیت واقعی روح درگرو جسم انسان است یعنی این انسان است که ماهیتش را بوسله جسمش میسازد..
جسم انسان هرکاری که انجام میدهد روح خودرا کم کم به امور جسمانی اش سوق میدهد یعنی اگر انسان برود پی شهوترانی وخوشگذرانی روح هم کم کم به این امور عادت میکند واصطلاحا میگویند روح انسان مسخ میشود ولی زمانیکه روح مسخ امور ناپسند شد دیگر نمیتواند به شکل یک انسان باشد چون انسانی روحش درعالم دیگر به شکل انسان است که انسانیت راکسب کرده باشد وچنین انسان شهوت بازی درعالم دیگروحتی دراین عالم به شکل حیوان ظاهر میشود/چون خوردن وخوابیدن وشهوت مطلق کارحیوانات است...انسانی که بی غیرت است بایدهم ک روح خوکی داشته باشد.انسانی که بداخلاق است ودائم دادوبیداد میکند بایدهم یک روح سگی داشته باشد..(منظوراینکه چنین انسان هایی روحشان شبیه شکل وشمایل سگ وخوک است)....





۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۵

خدمت به خلق

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ق.ظ
به نام خالق هستی.
خدمت به خلق یکی از بزرگترین عبادت ها....
خدمت به مردم یکی از بزرگترین عبادت ها می باشد...البته خدمت به خلق درجاتی هم دارد...
همه ی مردم یک جورایی در زندگی شان به بقیه خدمت می کنند...شما هر شغل و کاری را که در نظربگیرید از یک ناحیه ای دارد به مردم خدمت می شود...
برای مثال:
راننده تاکسی با رسیدن مسافرها به آنها خدمت می کند...
نظامیان با دفاع از کشور به مردم خدمت می کنند
کارخانه جات و فروشنده ها نیاز مادی مردم را تامین می کنند...

درست است که مردم برای تامین معاش شاغل هستند ولی بارحال خواه ناخواه به مردم خدمت کرده اند...
همان تامین معاش هم می تواند برای رضای خدا باشد و آن بستگی به درجات معنوی وایمان او دارد..

ولی خیلی ها هستند که درر فراتر از شاغلی خود سعی دارند به مردم خدمت کنند...همانند خیرین مدرسه ساز و...
بحث ما راجب کسانی است که در حیطه غیر از شاغلی خود سعی دارند به مردم خدمت کنند...

خیلی ها تا موضوع خدمت به مردم وخلق می اید وسط  ذهن شان به پول و اموالی میرود که مردم اعطا می کنند...
از راه های مختلف و بی نهایت می توان به مردم خدمت کرد...
یک نفر وضع مالی خوبی دارد لذا خدا از او انتظار دارد تا با مال واموالش به مردم خدمت کند...ولی یک نفرهم هست وضع مالی چنان خوبی ندارد ولی فن بیان خوبی برای گفتن مطالب اموزنده دارد واو باید با این هنرش به مردم خدمت کند...
همه ی مردم به یک نحوی توان کمک به مردم ر خواهند داشت...

به نظرمن خوشا به حال کی که هنر ان را  دارد تا به مردم در زمینه دین و اخلاق به مردم خدمت و کمک کند...

باید بدانیم...
از بهترین و بالاترین خدمت ها به خلق آن است که ما بتوانیم به آگاهی بیشتر مردم نسبت به دین ومذهب خدمت کنیم...

خدمت به خلق دزر زمینه های دین و مذهب و اخلاف نسب به کمک های مالی ومادی تقدم دارد

کسی که شکم یک گرسنه را سیر میکند به او خدمت کرده و اجر زیادی هم دارد ولی می توان با آگاهی بیشتر مردم نسبت به دین ومذهب عزت نفس را به او تعلیم داد تا نخواهد دست به روی مردم دراز کند چرا که کمک های مادی در تمامی شرایط مطلوب نخواهد بود و می تواند بازیچه شیطان شدن بشود...

کمک های مالی مادی خیلی خوب است ولی شرایط خاص خود را می طلبد که تنها راه کمک به شخص فقط کمک های مالی باشد ولی خدمت های معنوی و دینی به مردم در تمامی شرایط مطلوب است و از اجر بسیار زیاد و بیشتری نسبت به کمک های مادی خواهد داشت
لذا کارهای فرهنگی با حساب کتاب شده و با برنامه ریزی می تواند به سعادت انسان کمک هنگفتی کند...

ما باید بیشتر از ماهی دادن ماهی گیری را به مردم  تغلیم دهیم..شکمش را سیر کردی خب این خوب است ولی تا کی؟1 ایا می خواهی تا آخر عمرش او را همانند بنده ای برای خود بدانی؟! یا اینکه راه و روش عزت مند شدن را به او یاد دهی؟!!!...
دوستان سعی کنید کارهای فرهنگی تان را با جدیت و مطلوب ادامه دهید تا ان شاءالله  خدمت به خلق را به کمال برسانیم...





۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۴۰

عبادت را از ابعاد دیگرهم بنگر...

پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

به نام خالق هستی.

بعضی ها فکر می کنند که عبادت کردن صرفا یه سری اعمال است که انجام دادنش باعث می شود تا در پرونده اعمال حسنه و ثواب بنویسند...

تازه خیلی هاشون بخاطر مشکلات شان به خدا هم شکایت می کنند...اصلا نمی روند ببیند مشکل اصلی کجاست؟! آیا نمی شود مشکلاتت بخشیش از عبادت هایی که انجام می دهی باشد؟!!! 

باید بدانیم عبادت کردن فقط برای حسنه و ثواب و...نیست..بلکه همین عبادت باعث می شود شخص ظرفیت و بصیرتش بیشتر شود وهمین بصیرت برای انسان مسئولیت می آورد...

بنده ای که هرروز زیارت عاشورایت ترک نمی شود آیا واقعا انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم؟؟!! یا فقط می خواهی یه ثوابی برده باشی؟! توکه هرروز این تولی وتبری را به زبان می آوری آیا از بین مولودی امام و مهمانی نامناسب مولودی وجشن امام حسین را برمی گزینی؟؟!!! حالا وقت عمل کردن به انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم است..پس انتخاب درست بکن...



۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۵۱

بزرگراه معنویت...

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ

به نام خالق هستی

اولین قدم در معنویت خواستار بودن است...


همین خواستار بودن مراحلی دارد...

مرحله اول: انسان باید در خلوت پیش درگاه الهی اعتراف به گناهان خود کند و از خدا درخواست توبه کند به این نیت که هیچ گاه سمت گناه نرود...

مرحله دوم: از خدا بخواهد که توفیق عبادت و بندگی پیدا کند...و به خدا اراده اهنی دربرابر گناهان بخواهد...

مرحله سوم: برود از سرنوشت شوم گناهان باخبر شود...وازانجام دادن گناه بترسد...


دومین قدم در معنویت انجام دادن عبادت های ابتدایی است...ازجمله:


باید سعی کند همیشه باوضو باشید...شاید اول کار کمی زور بگوید ولی کم کم برایتان ملکه می شود...

نمازهایتان را اول وقت و حتی الامکان به جماعت بخوانید...این کاررا حتی با زورهم که شده انجام دهید چون اثر فوق العاده ای دارد...

زیارت عاشورا عجیب شمارا دراین راه پشتیبانی و کمک می کند..طوری تمرین کنید که کار هرروزتان شود...

تلاوت قران روزی یک صفحه..کم کم دوصفخه...تا بیشتر...

اخ...آخ...سجده...کن فیکون می کند مخصوصا با ذکر یونسی...اوایل روزی ده بار...کم کم روزی چهل بار...تا بیشتر این ذکر را در سجده تکرار کن...

دائم از خدا بخواهید شمارا دراین راه ثابت قدم کند برای این کار دعای حفظ ایمان در اخرالزمان را زیاد بخوانید(یاالله یارحمن یارحیم یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک)...


مطمئن باشید اگر این اعمال را مرتبا انجام دهید خودتان ادامه راه را پیدا خواهید کرد...


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۸