( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وقت کم» ثبت شده است

شعور زمان

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ


بسم رب الروح.


همه ما میدانیم که موفقیت در یک عامل میتواند عوامل مختلفی داشته باشد

ما در اینجا به یک عامل از موفقیت اشاره میکنیم که هم مورد تایید اسلام و هم مورد تایید روان شناسان غرب است

در مسائل دین اسلام عنوانی داریم تحت عنوان برکت که جدا و مغایر بامحاسبات دنیایی است و همه از محاسبه و بررسی ان عاجز هستند

برکت نعمتی است که از دنیای ماورای طبیعت باید به چیزی ببخشند و خاصیتی است که خدا باید به چیزی ببخشد

همین اموراتی که ما مشاهده میکنیم و یا میشنویم نشآت گرفته از برکت است

مثلا طرف با خود میگوید امیرالمونین چطور در دل شب هزار رکعت نماز میخواند؟؟!!

نقل است شخصی نزد علامه امینی آمد و گفت این اراجیف چیه که تحویل مردم میدهید که علی ع درشب هزار رکعت نماز مخواند ؟؟ من حساب کردم اگر علی در هر رکعت یک دقیقه هم وقت میگذاشت چندین برابر وقت شب زمان میبرد پس چطور امام در یک شب هزار رکعت نماز میخواند؟

علامه بهش گفت ببین من چطور الان میخوانم

علامه شروع به هزار رکعت نمازخواندن کرد و هزار رکعت نماز را در یک شب خواند و رو کرد به طرف وگفت دیدی الان شد؟؟ من ک خاک پای علی هم نیستم امیرالمونین وقتش برکت داشت(دقت شود)

این یک نمونه

نمونه دیگر رخدادهایی هست که برای عالمی اتفاق می افتاد

او نقل میکند که شب ها کم غذا میخوردم که برای نماز شب بلند شوم بعد از مدتی احساس کردم بعد از نماز شبم وقت باقی دارم شروع میکردم به قضا اوردن نماز های شب قضاشده و تماما نمازهای شبم و قضاهارا به کیفت نماز شب امام رضا بجا می اوردم که خود مفصل و به قول ما زمان بر است

او میگفت بعد از مدتی توجه کردک که نماز شبم و با چندین مرتبه نماز شب قضاها در کمتر از یک ساعت برایم زمان بر است

خب این به چه معناست؟؟ آیا غیر از برکت دادن به زمان و عمر ان عالم میتواند باشد؟؟؟!!!

این هم که میبینیم عالمان اسلام در طول یک عمر مثلا هشتاد ساله این همه کتاب و خدمتها کرده اند مسلما بخاطر برکتی بوده که از جانب خدا به عمر و وقت و زمان انها داده شده است...

خب همین قانون در علوم غرب البته آنهم فراتر از قوانین فیزیک و دنیایی اینگونه توسط بزرگانشان وصف میشود :

(( زمان برای کسی که بخواهد کار مفید و نیکی انجام دهد احترام قائل است و برای او صبر میکند و حوصله به خرج می دهد))

 آنها برکت زمان را به احترام گذاشتن زمان تعریف میکنند

البته برای کسی ممکن است این سوال پیش آید که غربی ها که اکثرا کار به نیت الهی انجام نمیدهند واصلا در این وادی ها نیستند پس چطور برکت به وقت آنها بخشیده شده که به احترام کذاشتن زمان پی برده اند

جواب ان است که کی گفته خدا فقط به مسلمانان و به کار به نیت الهی برکت میبخشد؟؟؟

ایا خدا برای کسیکه به فطرت خود و وجدانش برای خدمت به خلق تلاش میکند نظر نمی کند؟؟؟؟؟

این یک سنت الهی است که خدا کسیکه در راه خیر و نیک حتی بدون نیت الهی ولی براساس نیت خوب مثل خدمت به هم نوع خود خدمت به مستضعفان و...قدم بردارد خدا او را جزای نیک گرچه فقط در دنیا باشد را به او عطا خواهد کرد...

فلذا میتوان یکی از عوامل موفقیت مردان بزرگ را خدمت زمان به انها دانست.

یک قانون فکری در موفقیت:

هیچگاه نگران کمبود وقت نباشید  مسلما خدا شما را یاری خواهد کرد...شاید اصلا قرار است یک کار خوب را تا یک جایی برسانید و انسان های دیگر بعد از شما ان کار را تمام کنند.




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۳

وقت را دریاب

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۷ ب.ظ

به نام خالق هستی.

افسوس...

یک روز معادل 24ساعت است...

ما در طول این 24ساعت چه کارهایی انجام می دهیم؟؟؟!! واقعا بیایید فکر کنیم در درطول رور چه کارهایی انجام می دهیم! چقدر کارهایمان مفید وچقدر بیهوده وبی ثمر بوده است...

ما در اصل باید هرروزمان را ارزیابی کنیم..امام کاظم (ع) می فرمایند: کسی که در پایان روز اعمال خودرا ارزیابی نکند از ما ائمه نخواهد بود...

چندروز از عمرمان را آخرشب ها موردارزیابی قرار دادیم؟!!!

کسی که بگوید من وقت ندارم بدانید بی نظم است...

همیشه برای کارهای خوب وقت وجود خواهد داشت...

یک قانون دردنیا وجود دارد که زمان برای انسان هدفمند احترام قائل است و صبر برای کارهای او خواهد کرد ..

خیلی از ما زمان کم را بهانه خود قرار داده ایم..نه اینکه بدانیم و بهانه آوری کنیم خیر..از بس به کارهای بیهوده مشغول شده ایم وهدف مشخصی نداریم احساس کم وقتی می کنیم...

انسان های وقت شناس هیچگاه وقت وزمان را مقصر نمی دانند وحتی اگر موفق هم نشوند به خود ایراد می گیرند نه به زمان...

برای مثال عرض می کنم: اگر به شما بگویند در روز چقدر مطالعه دینی و اعتقادی یا اخلاقی دارید چه می گویید؟؟!! وقت ندارم؟؟!!!

من به شما قول می دهم اگر تنها وفقط وفقط روزی یک ربع ساعت وقت برای مطالعه دین ومذهب وکتب اخلاقی بگذارید در آینده فرد پخته وپرباری خواهید شد...ولی افسوس که این یک ربع هم متولد نخواهد شد... آیا یک ربع هم وقت نداریم؟!! شما اگر وقت تان را ارزیابی کنید متوجه خواهی شد که ساعت ها وقت تان به بی کاری و بهوده گذرانده شده است..تنها یک روز ارزیابی کنید..(  البته دور از جان دوستان وقت شناس و هدفمند)

یک فرد باهوش به شخصی می گوید چند سالته؟ او می گوید سی سال دارم..شخص باهوش می گوید نگو سی سال دارم بلکه بگو سی سال را دیگر ندارم...

عمر دارد مثل فشفشه می گذرد وما اورا مهار نمی کنیم!!! بیایید از وقت مان کمال استفاده را در راه رسیدت به خدا و هدف مطلوب استفاده کنیم...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۷

تحصیل انقطاع

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

به نام خالق هستی


باسلام و ادب و احترام...
بحثی است پیرامون (مهم ترین هدف انسان دردنیا...)...

تحصیل انقطاع👇👇👇
همه ما کم و بیش در این دنیا مشغول به تحصیل هستیم...
تحصیل یعنی حاصل کردن،بدست آوردن...
تحصیل علوم حصولی همانند علم فیزیک، علوم اجتماعی،فقه و اصول،و...به تمام این علمها علوم حصولی گویند وهرکسی میتواند آنهارا تحصیل و کسب کند..
علومی دیگر به علوم حضوری معروفند و هرکسی را راه به تحصیل آنها ندارند و شایستگی تحصیل این علوم برای هرشخصی مربوط به ظرفیت وجودی او و نیات او و حکمتهای خدا دارد...
اصل علم هم همین علم است...

اکثر ما برتری و پیشرفت خود را در تحصیل علم حصولی میبینیم و از اصل علم غافلیم...البته اشتباه نشود تحصیل علم حصولی اگر با نیت های الهی حاصل خود خود ب خود تخصیل علم حضوری راهم ب دنبال دارد.اما چه کنیم که خیلیها و اکثرا دچار آفت های علم میشوند تا دست آوردهای سعادت آن...
از بحث دور نشویم گفتیم تحصیل انقطاع...
واقعیت و حقیقت مطلق آن است که تمام علوم اعم از حصولی و حضوری باید به تحصیل انقطاع از خود و دنیا ختم شود...
تحصیل انقطاع یعنی حاصل کردن قطع بیشتر..
قطع ازچی؟!
قطع از خواسته های خود،قطع از دنیا،قطع از محبوب های دنیوی و اوهام و تخیلات که ما آنهارا عین واقعیت میپنداریم...
قبلا گفتیم که شما هر فعل حرام و کراهتی را که درنظر بیاورید در اصل بهادادن به خود نفس و خواسته های خود است...
ما باید در تحصیل انقطاع انواع روش ها و توصیه های قرآن و ائمه اطهار را درجهت فراموش شدن خواسته های دنیوی خود انجام دهیم...

تعریف تحصیل انقطاع:
 مجاهدت وتحصیل در مسلط شدن قوه عاقله بر قوات شهوانیه و غضبانیه...


اما اینی که چرا ما کمتر و یا اصلا  به تحصیل انقطاع نمی پردازیم بلکه برعکس با تحصیل علوم حصولی بیشتر به خواسته های شهوانیه و غضبانیه میپردازیم و خیال میکنیم تقرب یافته ایم معمایی است که باید از خود بپرسیم و به هدف خود رجوع کنیم...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۲۷

از من بودن به سوی او بودن

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ

به نام خالق هستی


من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...

تمام مشکلات ما به همین کلمه برمیگردد...


این من یعنی همان نفس...
و چه زیرک و پدرسوخته ای است این نفس که چنان خودرا بین اصل وجودمان جا کرده که ما او را من می نگریم و اورا همان خود واقعی میدانیم...بیخود نیست که پیامبر فرمود دشمن ترین دشمن تو همان نفس توست..به تظرتون اگر این نفس و خود تخیلی وجود نداشت شیطان را چاره ای بود؟؟!!! مثل این است که بگوییم راننده بدون اتومبیل..آیا راننده بدون اتومبیل معنی میدهد آیا اگر اتومبیلی نبود چیزی به نام راننده وجود داشت؟!!!!! عین همین مثال اگر نفس تخیلی نبود چیزی ب نام وسوسه های شیطان وجود نداشت...نفس و شیطان دو دوست جدایی ناپذیرند..این درحالی است که اگر انسان فریب شیطان را خورد نفس تشکر و سپاسگزاری عجیبی نسبت به دوست خود شیطان دارد و باهم خود را برای پروژه ی بزرگتری آماده میکنند و نقشه می چینند...بیچاره عقل اگر تسلیم این دو دشمن شود...

عقل اگر عقل باشد میفهمد که توان مقابله با این دو را ندارد...لذا خود را در پناه خدایش قرار میدهد و از خدا مدد میخواهد...


من...
من دوست دارم...
من میخواهم...
من میتوانم...
من هستم...
من شدم...
من خواهم شد...
من بودم..
من میشوم...
من خواهم بود...
من توانستم...
من میتوانم...
من شدم..
من هستم...
من اگر...
من باید...
من حتما... 
من شاید...
این من ها اگر برای بزرگی و فعال سازی خود باشد و نیت بزرگی برای مردم را دارد همان خسران ابدی خواهدبود ولب اگر منظور از این من آن روح القدس و اصل وجود باشد و در هدف بندگی به کار برده شود عین سعادت خواهدبود...


أنانیت با بندگی را رابطه ای نیست...

اصولا تقرب بخدا دو تحول را در وجود انسان ایجاد میکند

۱-انسان حس حقیر بودن و ضعیف و خار بودنش نسبت به پروردگارش بیشتر میشود

۲-عظمت و کبریاء پرودگار نزدش بیشتر تجلی میکند...
👇👇👇


لذا هرچه انسان تقرب واقعی داشته باشد حس من بودنش کاسته میشود و از من بودن ب سوی او بودن کوچ میکند...
نکته قابل توجه آن است که مدعی الی الله باید بداند که فکر نکند که در این راه قرار است چیزی از آن خود برای خود رقم بزند بلکه برعکس قرار است اول خواسته خود و بعد هم خود را فراموش کند...

این حقیقت را بسیاری از سالکان و.مومنان توجهی ندارند و فکر میکنند قرار است در این راه چیزی برای خود به ارمغان آورند...

آن دنیا به عظمت کارمان پی خواهیم برد اگر این دنیا از خود بودن خارج بشویم...

والعصر ان الانسان لفی خسر
این آیه بدجور گوشزد به مومنانی است که فکر میکنند با این زندگی آرام وخوش  ابرومند وتفریح و...راه بندگی را در پیش گرفته اند...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۴

من باید فراموش شود

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۴۹ ب.ظ

به نام خالق هستی.


  • سلام و عرض ادب...
  • در بیان مطالبی که قبلا ذکر کردیم مطلبی است در باب انسان و اصل خود...
  • یک مثال:
  • پشه ای به حضرت سلیمان از باد شکایت کرد که اورا ظلم میکند و مرا با اختیار به این و آن سو میبرد حضرت ب او گفت برو به شاکی خود بگو حاضر شود تا میان شما حکم و داوری کنم.پشه گفت شما این کارا با اراده خود انجام بده سلیمان ع گفت باشه وهمچین ک باد را آمد حاضر کند پشه سریع فرار کرد...ب نظرتون چرا؟ بله چرا که بودن باد در کنار پشه امکان پذیر نخواهد بود وجاییکه باد باشد پشه را راهی برای ماندن در کنار او نیست و همچنین برعکس با بودن پشه باد را راهی نیست...مولوی این داستانرا برای رابطه انسان با خدا نقل میکند یعنی برای لقاءالله با وجود بودن خود و أنانیت امکان پذیر نمی باشد..
  • توضیح اجمالی:
  • تا حالا ب این توجه کرده ایم که هر چه گناه وجود دارد بر می گردد به بها دادن به خود و نفس آدمی..
  • شما هر گناهی را درنظر بگیری چیزی نیست جز  مهیاکردن امکانات برای نفس و خود و أنانیت...
  • لذا سفر ب سوی خدا در اصل یعنی همان کوچ کردن از خود به سوی خدا این درحالی است ک بسیاری از سالکان خیال میکنند با وجود بودن خود و أنانیت میتوانند به لقاءالله برسند و این همان بودن پشه در کنار باد خواهد بود که این امکان پذیر نخواهد بود...
  • نفس در اصل یعنی همان خود بودن و  أنانیت...بخاطر همین است که انسان در آخر قرار است ب مرحله شهود و فنا برسد یعنی دیگر چیزی به نام خود وجود نداشته باشد...
  • این درحالی است که تا از خواسته های خود نگذریم امکان گذشتن از خود خود وجود نخواهد داشت...
  • هرجا در راه خدا حرف از من شود کار خراب میشود در راه معنویت باید خود فراموش شود...بخاطر همین است که مثلا غرور و تکبر از گناهان بسیار بزرگ است چون اوج من بودن را نشان میدهد و یا مثلا عجب در عبادت و....




  • والسلام...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۹

کلمه واحده

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۳۹ ق.ظ

به نام خالق هستی.


قل انماأعظکم بواحدة أن تقوموالله مثنی وفردی ثم تتفکروامابصاحبکم من جنةان هو الانذیرلکم بین یدی عذاب شدید

ای پیامبر بگومن شمارا موعظه میکنم به یک کلمه و آن اینکه:قیام کنید برای خدا باهمدیگروبه تنهایی و دراین أمر فکر کنیدکه صاحب شما (پیامبر)جنون ندارد وحقیقت جز این نیست که اوفرستاده خداست وشمارا از عذاب سختی که درپیش است میترساند..

آیه ۴۶سوره مبارکه سبأ...


آیه بالا ب نظری شاید کلهم هدف قرآن را به انسان گوشزد میکند...
 بویژه عبارت اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی وفردی


خدا خطاب ب پیامبر که ب مردم بگو شمارا نصیحت میکنم به کلمه واحده...
کلمه واحده یعنی اصل حرف خدا و حجت هایش 
و خدا میگوید تمام آنچه ما میگوییم برای یک هدف است...
در این آیه آن هدف قیام برای خدا معرفی شده است.. 

اولا باید درنظربیاوریم که کلمه قیام همیشه به معنی بپاخاستن برای رزم و جنگ نیست و قیام صرفا یعنی خروج در جهت انجام کاری یا هدفی یا بپاخاستن به نیت خاصی...
چه موعظه ای بالاتر از موعظه خدا...
حرف خدا این است که ای انسان بپاخیز برای خدا جمعی و تک نفری...
صراحتا پیداست که یعنی در تنهایی و درجامعه کارت و قیام باید برای خدا باشد...
اگر در یک نگاه ب آن نگاه کنیم گویی منظور از فردی یعنی عبادت شخصی و مراقبت از گناهان ک در خفا ممکنه انسان انجام دهد 

و مثنی اشاره به وظایف اجتماعی و اینکه انچه در جمع و جامعه انجام دهی برای خدا باشد و بس...

آیا غیر از این است که حرف خدا همین است؟
درجامعه امروزی کمترین  عمل را در مصداق عبارت ان تقولوالله مثنی داریم...

همچنین اینک سفارش ب جمعی اشاره دارد یعنی این راه ک انسان گوشه نشینی و فقط ب فکر خود باشد با صراط مستقیم منافات دارد و صرفا طریق الی الله با مردم و به کمک یکدیگر در عین مراقبت شخصی میباشد...

بعضی جاهاش استدلال شخصی بود...

برگرفته از مقالات استادشجاعی...
التماس دعا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۹

علم وعمل دو بال مکمل برای سیر الی الله

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ب.ظ

به نام خالق هستی.


آیت الله بهجت ره:
اگر بدانچه فقط میدانستیم عمل میکردیم قطعا رستگار میشدیم...

این حرف بسیار دقیق و سنجیده است...و دقیقا مصداق همان حدیث قدسی است که میگوید زبان بنده میشود زبان من...
این حرف همانطور در مراتب بالای بندگی و برای سالکان اتفاق می افتد در مراتب پایین تر  هم برای مومنان و بنده های دیگر هم صدق میکند..
وآن این است:
در سیر الی الله که سالک در  مقدمات سیر قرار دارد با عمل کردن خالص و با یقین و فقط با در نظر گرفتن مقام ولایت  ب انچه میداند و سفارش های استاد اگر عمل کند و مداومت ورزد الطاف الهی شامل حال بنده شده و از یک سری علم و دانسته ها برای بنده پرده برداشته شده و او ب علم جدیدی احاطه پیدا میکند ک راهنمای او در ادامه راه سیر الی الله است و این روند تا مراتب بالایی سیر ادامه دارد یعنی بنده با عمل علم کسب نیکند و اگر دوباذه ب علم داده شده عمل کند علوم دیگر بر او افاضه میشود...
این روند ادامه دارد تا حجاب ها از انسان برداشته شود...

حالا بیاییم سراغ مؤمنان:
اگر مؤمن ب انچه  میداند عمل کند که همان اعمال در قالب شرعیات است  مسلما خداوند او را برای قرب بیشتر آنچه را که در ادامه نیازمند آن است را برای او فراهم خواهد کرد......

بخاطر همین است ک میگویند: قرآن را دو وجهه است...
ظاهر آن که در قالب حکم است و باطن آن که در قالب علم است...
پس ب ظاهر قران ک حکم شرعیات خداست اگر عمل شود و مداومت مسلما خداوند از علم و کرم خود به بنده برای سیر در ادامه کمک خواهد کرد...


التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۵

فتنه های آخرالزمان از سوی دشمنان غربی...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ

به نام خالق هستی.


🚫 آیا معنی نوشته های روی لباس خود را میدانیم؟!

در بازار لباس هایی عرضه شده که روی اونها کلماتی به لغت لاتین چاپ شده و در حال خرید اینگونه لباس ها هستیم،
بعضی از اینگونه کلمات:👇👇👇👇

Vixen
زن شرور

Nude
لخت

Whore
فاحشه

Sow
ماده خوک جوان

Pig
خوک

Theocrasy
شرک به خدا

Hussy
زن گستاخ

Vice
گناه، فساد

Chorus girl
دختر رقاصه تو جمع

Lusts
شهوت ، هوس

Dram
ظرف شراب

Adulterer
مرد زناکار

Adultery
زنا، بی دینی

Charm
طلسم، فریفتن

Base-born
حرامزاده

Bawdy
هرزه، زشت

Mason
فراماسونی

Tippler
میگسار

Atheist
خدانشناس

sister for sale
خواهرفروش

Take me
مرا لمس کن!



هرچند شخصیت ما بزرگتر از آن است که بخواهیم لباسی که روی آن نوشته درج شده را بپوشیم...


حواسمان را جمع کنیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۶

التماس دعا

يكشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ب.ظ

به نام خالق هستی

التماس دعاء یعنی چه؟ 


ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !

ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !!

.

((( و این است فلسفه ی التماس دعا))) 


" در این روز ها و شب ها نگاهم ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯾﺘﺎﻥ است..."

التماس دعافراوان دارم

🌷💦اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💦🌷


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۴