به نام خالق هستی
هرانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی
ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند...خیلی ها آرزو دارند
بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و...
محیط زندگی...اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند...
ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند/...
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که ازمعنویت بالایی برخواردار نیستنو و دربند مادیات هستند...
انسان هرچه ظرفیت معنویتش بیشتر شود معمولا اهداف معنوی پیدا خواهد کرد...
انسان هرچه طاعتش بیشتر شود ظرفیت معنوی بیشتر پیداخواهدکرد..
شکرنعمت نعمتت افزان کند کفرنعمت از کفت بیرون کند مصداق همین بحث است انسان هرچه برای نعمتهای خدا شکرگذار باشد خدا ظرفیت بیشتری برای نعمتها بهش خواهد داد...
انسان و تنوع طلبی
همه ما میدانیم که انسان بسیار متنوع طلب است...انسان هرچقدرهم پی مال وثروت برود بیشتر تشنه تر میشود...
طمع انسان دو بعد دارد...بعد مثبت وبعد منفی..
بعد مثبت: اینکه انسان تشنه علم ودانش ومعنویت وامثال اینها باشد خوب است وانسان را" به هدف حقیقی نزدیکتر میکند...
بعد منفی:
ولی طمع انسان ذرزمینه مال وثروت وشهوت وامثال چنین خواسته های نفسانی نه
تنها انسان سیراب میشود بلکه روزبه روز تشنه تر ودرباتلاق طمع فروتر میرود و
لحظه به لحظه انسان راازاهداف خدایی دور و دورتر خواهدکرد...
فلسفه تنوع طلبی انسان: حقیقت این است که انسان یک موجودی
آسمانی است وبرای انجام ماموریت به زمین فرستاده شده است...بخاطرهمین است
که انسان پی هرچیز به جز خدا رود سیراب
نمیشود وتشنه تر خواهدشد...گمشده ی انسان خداست وانسان فطرتا دنبال خدا می
گردد هرچند شاید به اشتباه پی چیزهای دیگر برود ولی او ذاتا خدا را
خواستار است...