یک شاه راه معنوی
بنام خالق هستی
بنام خالق هستی
به نام خالق هستی
یک مطلبی است که خیلی هامون شاید هم بشه بگی هممون ولی نمیشه مطلق گفت همون خیلی هامون ظاهرا و باطنا از ان غافلیم
مخاطب این مطلب خوبان و مومنان و متدین هامون به اصطلاح یعنی حالا هستند
چیزی که حائز اهمیته این است که اکثرا خودشونا به اون راه میزنن و یه عده ای هم ظاهرا نمی دانند ودر جریان اصل کار نیستند
و اون چیه؟؟؟
ومن الیل فتهجد به نافله لک (اسرا)
یبیتون لربهم سجدا وقیما (فرقان)
و بالاسحار هم یستغفرون(ذاریات)
ومن الیل فاسجد له وسبحه لیلاطویلا(انسان)
خداوند در آیههای آخر سوره بنی اسرائیل میفرماید:
به آنهایی که نماز شب میخوانند و تهجد میکنند من مقام محمود و پسندیده میدهم.
«و من الیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعتک ربک مقاماً محمودا».
من ازشما میپرسم
خداوند چقدر درقرآن سفارش به تهجد وشب زنده داری و سحرخیزی میکند و آنرا از ویژگی های بارز مومنان میداند تا جاییکه به پیامبر امر به عنوان یک فریضه شده است
مشکل ما این است که به چیزی که زور وبازوی سخت تری نسبت به امورات دیگر دارد تسلیم میشویم اما شاید تسلیم مطالعه اون هم بالای ده دوازده ساعت نشویم چون زورمان به این یکی میرسد
ما باید ببینیم زورمان به چه چیزی از امر خدا نمیرسد انهارا کشف کنیم و انهارا ملکه خود کنیم وخدا مسلما سختی این راه را به لذت و پاداشش به ما خواهد چشاند
و در حدیت دیگری آمده است که: «شرف المؤمن صلاته باللیل».
شرف مؤمن به نماز شب اوست.
در حدیثی آمده است: «کذب من زعم انه یحبنى فاذا جنه اللیل نام عنى،الیس کل محب یحب خلوة حبیبه؟» دروغ میگوید آنکه مدعى محبت من است، ولى وقتى شب او را فرا میرسد، مىخوابد،آیا مگر نه اینکه هر عاشقى، خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
من نمیدانم حالا بااین حساب چرا خیلی از مدعیان راه به کارهای مثل مطالعه و...میپردازند و ازاین اکسیر احمر غافل اند
مطالعه را مثال زدم چون خیلی ها به آن دچار هستند که به گمان خود بخاطر زیادی کاروتلاش و مطالعه حالا این فعلا وقتش نیست و باشد برای وقتی که کمی سرمان خلوت شود
من که متوجه نمیشم
یعنی چه؟؟؟!!!
این نظر من نیست بلکه نظر بزرگان است که هیچ چیزی ولو بهترین کار فکر نمیکنم باعث سلب این عبادت شود
نقل است که شخصی به عارف بالله میرزا آقاجواد ملکی تبریزی گفت من با توجه به کثرت مطالعه ای که دارم وقت نمیکنم نما شب بخوانم و باید خواب کافی هم داشته باشم
عارف به او گفت شما قلیان میکشید؟؟
طرف گفت بله
عارف گفت بجای اینکه دوبار قلیان بکشی یک بار بکش
چرا ازوقت نماز شب بزنی ازوقت قلیان بزن
حالا خب خودمونا گول بزنیم به بهانه مطالعه و کار و زندگی و...
خدا مارا ببخشد که خودمان مخاطب این تذکر هستیم
استغفرالله
به نام خالق هستی.
به نام خالق هستی
من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...
تمام مشکلات ما به همین کلمه برمیگردد...
این من یعنی همان نفس...
و چه زیرک و پدرسوخته ای است این نفس که چنان خودرا بین اصل وجودمان جا کرده که ما او را من می نگریم و اورا همان خود واقعی میدانیم...بیخود نیست که پیامبر فرمود دشمن ترین دشمن تو همان نفس توست..به تظرتون اگر این نفس و خود تخیلی وجود نداشت شیطان را چاره ای بود؟؟!!! مثل این است که بگوییم راننده بدون اتومبیل..آیا راننده بدون اتومبیل معنی میدهد آیا اگر اتومبیلی نبود چیزی به نام راننده وجود داشت؟!!!!! عین همین مثال اگر نفس تخیلی نبود چیزی ب نام وسوسه های شیطان وجود نداشت...نفس و شیطان دو دوست جدایی ناپذیرند..این درحالی است که اگر انسان فریب شیطان را خورد نفس تشکر و سپاسگزاری عجیبی نسبت به دوست خود شیطان دارد و باهم خود را برای پروژه ی بزرگتری آماده میکنند و نقشه می چینند...بیچاره عقل اگر تسلیم این دو دشمن شود...
عقل اگر عقل باشد میفهمد که توان مقابله با این دو را ندارد...لذا خود را در پناه خدایش قرار میدهد و از خدا مدد میخواهد...
من...
من دوست دارم...
من میخواهم...
من میتوانم...
من هستم...
من شدم...
من خواهم شد...
من بودم..
من میشوم...
من خواهم بود...
من توانستم...
من میتوانم...
من شدم..
من هستم...
من اگر...
من باید...
من حتما...
من شاید...
این من ها اگر برای بزرگی و فعال سازی خود باشد و نیت بزرگی برای مردم را دارد همان خسران ابدی خواهدبود ولب اگر منظور از این من آن روح القدس و اصل وجود باشد و در هدف بندگی به کار برده شود عین سعادت خواهدبود...
أنانیت با بندگی را رابطه ای نیست...
اصولا تقرب بخدا دو تحول را در وجود انسان ایجاد میکند
۱-انسان حس حقیر بودن و ضعیف و خار بودنش نسبت به پروردگارش بیشتر میشود
۲-عظمت و کبریاء پرودگار نزدش بیشتر تجلی میکند...
👇👇👇
لذا هرچه انسان تقرب واقعی داشته باشد حس من بودنش کاسته میشود و از من بودن ب سوی او بودن کوچ میکند...
نکته قابل توجه آن است که مدعی الی الله باید بداند که فکر نکند که در این راه قرار است چیزی از آن خود برای خود رقم بزند بلکه برعکس قرار است اول خواسته خود و بعد هم خود را فراموش کند...
این حقیقت را بسیاری از سالکان و.مومنان توجهی ندارند و فکر میکنند قرار است در این راه چیزی برای خود به ارمغان آورند...
آن دنیا به عظمت کارمان پی خواهیم برد اگر این دنیا از خود بودن خارج بشویم...
والعصر ان الانسان لفی خسر
این آیه بدجور گوشزد به مومنانی است که فکر میکنند با این زندگی آرام وخوش ابرومند وتفریح و...راه بندگی را در پیش گرفته اند...
به نام خالق هستی.
خواهشا به دقت بخوانید
باید بدانیم که خواهش های نفسانی آنچه برداشت ما از آن است نیست بلکه خییلی فراتر از این امورات است...
اگر دقت کرده باشیم استاد شجاعی نیازمندیها و تعلقات روزمره ما از جمله نیازمندیهای طبیعی را نیز جزو خواهش های نفسانی میدانند و اصولا آنچه را که مارا آرام میکند و ما آنهارا برای خود خوش میدانیم همه از خواهش های نفس است..
نیازمندیعای طبیعی حتی شامل خوردنیها.خوابها..گفتنها..رفتارها..دیدنها..شنیدنیها و.. همه میتواند از امورات نفسانی وخواسته نفس باشد منتهاش هرکسی در مرتبه خود از آنها متوجه میشود یک نفر در مرتبه محرمات آنهارا درک میکند. یک نفر در مرتبه مکروهات آنهارا درک میکند ودر نهایت یک نفرهم در مرحله مباحات نیز متوجه خواهش های نفس میشود..مباحی که ما گناه نمیدانیم ممکن است برای شخصی همانند گناه برایش مهم باشد(دقت شود).
گرچه سخت است اما یک واقعیت عینی است راه تقرب واقعی در انجام عکس خواهش نفس خواهد بود...
انسانها باتوجه به شفافیت و تطهیر بودن روح شان متوجه خواهش های نفس خواهند شد...
شایان ذکر است که معصومیت پیامبران و امامان نیز نشأت گرفته از خاصیت روحی آنهاست برای مثال همانطور که من و شما از رفتن به درون آتش معصوم هستیم و جرأت انجام چنین کاری را نداریم اولیای خدا انجام دادن عمل مباح ما برایشان همانند رفتن به اتش ما برای آنهاست...
هرچه انسان به تزکیه نفس مداومت کند در هر مرحله ای یک جور تعلقات برایش جلوه گری خواهد کرد.....
این همان قبض و بسط و یا به عبارتی جلوه گری صفات جمال و جلال خداوند برای بنده اش خواهد بود...
با تجلی کردن صفات جلال در دل انسان ادرا متوجه نقص ها و آلودگیهای خود میکند و سپس با تجلی صفات جمال اورا وادار ب تطهیر باطن خود میکند اگر این مرحله گذشت باز با تجلی صفات جلال انسان متوجه نقص هایی میشود که تا به حال متوجه آنها نبود و با صفات جمال دوباره سعی درتطهیر خود میکند والی آخر ...این خصوصیت تا بالاترین مقام انسانی ادامه دارد...
اصل مطلب:
تازمانیکه مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نشویم مراحل بالایی برایمان قابل درک و محسوس نخواهد بود و اگر این مرحله گذشت خواهیم میفهمد که همان مکروهات هم به نوبه خود نوعی از گناه است و مقابله با آن لازمه ترقی است تا اینک مباحات نیز برای انسان متوقف کننده خواهد بود و کسیکه این مراحل را طی کرده باشد متوجه مطلب خواهد شد...
والسلام
التماس دعا
به نام خالق هستی؟
تا حالا با خود فکر کرده ایم چطوری می توان به خدا رسید؟
اصلا راه رسیدن به خدا یعنی چه؟مگه خدا جایی هست ک باید به او برسیم؟؟؟
جواب مسلما خیر است..
در چند پست میخواهیم دراین زمینه کمی صحبت کنیم...
مسلما همه ما می دانیم که خداوند تمام صفات خوب را تا حدی بی نهایت داراست..یعنی حد و حدودی نمی توان برای صفات خدا مشخص کرد...
مثلا کریم است..تا جاییکه نمی توان مشخص کرد..
حکیم است تا جاییکه نمی توان ...
انسان هم جانشین خدا برروی زمین است..
مسلما بین رییس و جانشین باید شباهت هایی وجود داشته باشد...
انسان زمانی به خدا نزدیک شده که به صفات خدا نزدیک شده باشد..هرچه از صفات خدا به خود بگیریم یعنی تقرب..
به عبارت دیگر یکی از راه های کسب معرفت نزدیک شدن به صفات خدایی می باشد...
این کسب معرفت و صفات تا جایی ادامه دارد که
چشم انسان می شود دید خدا..
حرفش همان حرف خدا..
عملش عمل خود خدا..
این حرف خود خداس..خدا می گوید من میشوم چشم و زبان و گوش بنده ام...
ادامه دارد...
به نام خالق هستی.
به طور خلاصه، پیامدها و اثرات منفی شبکههای اجتماعی مجازی بر فرد و خانواده عبارتند از:
1- شکلگیری و ترویج سریع شایعات و اخبار کذب
2- تبلیغات ضد دینی و القای شبهات در عقاید افراد، تضعیف اعتقادات
3- نقض حریم خصوصی افراد، مصنوعی شدن ارتباطات و از بین رفتن روابط صحیح اجتماعی
4- تضعیف نهاد خانواده و صله ارحام
5- بیهویتی، بحران هویت و اختلال شخصیت در بین نوجوانان و جوانان
6- انزوا و دور ماندن از محیطهای واقعی اجتماع
7- تغییر سبک زندگی و ذائقه جوانان
8- شکل گیری خرده فرهنگهای مختلف
9- رواج سطحی نگری فکری
10- گسست فکری، عاطفی و فیزیکی بین والدین و فرزندان
11- تهدید بنیانهای خانواده و افزایش سن ازدواج، طلاق، فرار از منزل، فحشا، سردی روابط زن و شوهر
12- گسترش عکس سلفی (خودنگاری) و خودشیفتگی های روانی و اشتراک گذاری در فضای مجازی
13- تأثیرات منفی رفتاری نظیر تکیه کلام، اصطلاحات مخصوص، تیپ شخصیتی و ظاهری
14- جرأت و جسارت ارتکاب جرم به خاطر ناشناخته بودن در محیط سایبری
15- اعتیاد رفتاری به شبکههای اجتماعی، مختل شدن فعالیتهای روزمره، رها کردن شغل (بیکاری)
16- فریب و بهره کشی جنسی، انحرافات و اختلالات جنسی
17- تلف شدن وقت جوانان و فاصله گرفتن آن ها از واقعیت
18- سوء استفاده از اطلاعات داخل رایانههای خصوصی مردم
19- دوستیهای بدون مرز و ضابطه و روابط نامشروع
20- قرار دادن فایلهای مبتذل در دسترس عموم کاربران
21- تعارض ارزشها، انتقال هنجارها و نرمهای ارزشی و اخلاقی غربی
22- آسیبهای جسمانی از قبیل فشارهای عصبی، افسردگی، چاقی، انزوا، بیخوابی، چشم درد (7)
نقل شده از مقالات وب سایت جنبش مصاف...
به نام خالق هستی..
دنیای امروزی ما...
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : .... ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : .... ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ
(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : .... ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!
(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : ... ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ... ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!
(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : .... ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ ...: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ ...: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ ...: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!
ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟
درحالیکه فکر میکنیم سود کرده ایم...
التماس دعا...
به نام خالق هستی
راهکار آیت الله بهجت (ره) برای شفای بیماری
✨ آیت الله بهجت می فرمودند:
این کارها را به این نیّت که اگر مردن بیمار، حتمی نیست، به وسیله این ها شفا یابد، انجام دهید:
1⃣ مقدار کمی از خاک پاک مدفن سیّدالشهدا علیه السّلام را در آب زمزم مخلوط کرده و هفتاد مرتبه سوره «حمد» بر آن بخوانید و در نوبت های متعدد، هر روز به بیمار بخورانید، تا زمانی که شفا یابد.
2⃣ به فقیران «متعدد» صدقه بدهید، گرچه صدقه ای که به هر کدام میدهید، کم باشد.
3⃣ روزی هفت بار سوره «حمد» را به نیّت شفای او بخوانید.
4⃣ هر کس نزد بیمار میرود، برای شفایش سوره «حمد» بخواند.
5⃣ بیمار را به مشاهد مشرَّف (مزار معصومان علیه السّلام و …) ببرید و اگر نمی تواند، همین طور نیّت و توجّه کند که به آن مشاهد رفته و زیارت کند، و همین که نیّت شفا یافتن به آن زیارتگاه برود، کافی است.
6⃣ در حضور بیمار، مرثیه بخوانید به طوری که او منقلب و متأثر شود.
7⃣ حدیث کساء را (مکرَّراً) برای شفای او بخوانید. (و هنگام خواندن در مجلسی که این حدیث را میخوانید، عود روشن کنید.)
📔 عرفان و عبادت، ص ۳۹۲
به نام خالق هستی
@ عبادت کردن یعنی هرآنچه خدا امر کرده است را انجام دهیم و تقوا کردن یعنی دربرابر گناه ایستادگی به خرج داده و ازگناه دوری کنیم...
پس تقوا خود نوعی از عبادت است...
ولی منظور ما از عبادت دراین مطلب عبادت های شخصی همانند نماز وروزه و قران وزیارات و دعاهاست...
ببینید دوستان یکی از فلسفه های مهم عبادت این است که انسان اراده دربرابر گناه پیدا کند و آنرا انجام ندهد...
ساده تر بگویم خدا نمازی را که انسان را ازگناه و اخلاق های رذیله دور نکند نمی خواهد...
پس کسی که عبادتش کیفیت داشته باشد باید به همان میزان عبادتش در برابر گناه تقوا داشته باشد...
ولی این دو خیلی همدیگر را دوست دارند و ی جورایی عاشق هم هستند...
آیا کسی که عبادتش سست است می تواند از نگاه به نامحرم بگذرد؟! مسلما خیر... فرض کنید عبادتش در حدی بود که دربرابر این گناه تقوا پیشه کند...دراینصورت می دانید این تقوا چقدر به عبادتش کمک خواهد کرد؟!
این تقوا باعث می شود که:
@عبادتش را با معرفت بیشتری انجام دهد..برای مثال نمازش حضور قلب بیشتری پیدا خواهد کرد...
@باعث می شود تا با میل و رغبت بیشتری عبادتش را انجام دهد...برای مثال انتظار وقت نماز را می کشد....
@باعث می شود به عبادتش افزوده شود برای مثال بعد نمازش می گوید بگذار تا یه زیارت عاشورایی هم بخوانیم...
لذا با تقوا پیشه کردنش عبادتش بیشتر می شود دوباره خود این عبادت باعث می شود خود را برای تقواهای سخت تر اماده کند خود آن تقوا دوباره...
واین برای شخص سیروسلوک به سوی خدا ایجاد می کند و باعث می شود شخص پله به پله مسیر را برای خدایی تر شدن و مقامات معنوی طی کند...
البته تقوا و عبادت آثار و برکات دیگر هم دارد که انشاله در مطلب های بعدی خدا توفیق دهد برایتان عرض خواهم کرد...
ومن اله تعوفیق
به نام خالق من.
گناه چیست؟
@گناه به معنی خلاف است ودراسلام هرکاری که برخلاف فرمان خداباشد گناه محسوب میشود.گناه هرچندکه کوچک باشد ولی چون نافرمانی ازخداست گناه بزرگ محسوب میشود...به قول پیامبر به کوچکی گناه ننگر ببین ازچه کسی نافرمانی میکنی!!!برای مثال اگر به شمابگویند این شخص یک شخصیت مهم ازفلان کشور یا...است آیا شما باخودمیگویی که حالا سنگ ریزه زدن به او مشکلی نیست من که نمیخواهم به او پاره آجریا چاقو بزنم.لذا هیچ عمل زشتی را درمحضراو انجام نمیدهی..پس چرا درمقابل خالق همان شخص که هیچ از خالق تمام انسان های روی زمین نافرمانی میکنی..؟!!!
واژه های گناه
درقرآن واززبان امامن وپیامبر ازواژه های گوناگون به عنوان گناه یادشده است که هرکدام گویی ازآثار شوم گناه پرده برمیدارد وبیانگر گوناگون بودن گناه است...ذنب...معصیت...سیئه...فسق...فساد...فجور...منکر...فاحشه...خبث...شر...و...
تقسم بندی گناه
@همانطورکه گفتیم مهم نیست که گناه کوچک باشدیابزرگ...مهم این است که ازچه کسی داریم نافرمانی میکنیم!!ولی برای محک زدن خود ناچاریم گناهان طبقه بندی کنیم..گناهان ره به گناهان کبیره وگناهان صغیره تقسیم بندی میکنند...این تقسیم بندی باتوجه به قرآن وروایات سرچشمه می گیرد زیرادرقرآن چنین امده:اگرازگناهان کبیره که ازانهانهی شده اجتناب کنید گناهان کوچک شمارا چشم پوشی میکنبم...تقسیم بندی گناهان درروایات مختلف است ولی یک سری گناهان که درتمامی روایات واحادیت به عنوان گناهان کبیره یادشده است را مرور میکنیم
*شرک به خدا...این گناه بزرگترین گناه عالم می باشد.یعنی انسان برای خداشریک قائل شود ودرافرینش جهان غیرازخدارا شریم بداند...
*ناامیدی ازرحمت خدا.....*ایمنی ازمکرخدا(عذاب ومهلت خدا)
*عاق شدن توسط والدین (نافرمانی ازپدرومادر)
دروغ......شهادت به دروغ......تشویق به دروغ......دروغ بستن به خداوپیامبر وائمه
خوردن مال حرام.....دزدی...تشویق به کار حرام....خوردن مال یتیمخوردن مال یتیم...قماربازی
فرارازجبهه جنگ بادشمن
قطع رحم...سحروجادو
زنا....لواط....استمنا...رابطه نامشروع بانامحرم....نگاه به نامحرم...
خیانت درامانت
غیبت...سخن چینی...تهمت...
اصراربر گناه صغیره
و...
گناهان کبیره بسیار است ولی درحوصله این صفحه نیست...گناهان صغیره همانند
خنده زیاد
حرف بیهوده زدن
بیکار بودن
شوخی بیجاکردن
خوابیدن زیاد
و...
گناهان صغیره نیز بسیار است ولی ازحوصله این صفحه خارج است...
ولی شایسته نیست که یک انسان به صغیرباکبیربودن گناه فکرکن.. ای انسان مگر قرار است گناه کنی که به کوچک یا بزرگ بودنش فکرمیکنی...ای انسان مگر گناهی کرده ای که به میزان معصیتش فکرمیکنی...ای انسان گیریم تمام گناهن صغیر باشد مگر قرار است نافرمانی کنی...؟؟؟!!!