( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن ابادبرخوار» ثبت شده است

مبانی معرفتی

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹ ب.ظ

بنام خالق هستی

 

 

 تفاوت انسان‏ها با یکدیگر

انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند و دین به این تفاوت، توجه داشته و آن را به رسمیت شناخته است. متفاوت دیدن انسان‌ها که موضوعی مهم ولی مغفول است، دارای ضرورت‌ها و آثار و نتایج بسیاری در حوزۀ عمل فردی و اجتماعی است. برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران نیز، باید تفاوت بین انسان‌ها را به رسمیت شناخت. در عین حال تفاوت صفات، روحیات و توانمندی‌های انسان‌ها با یکدیگر، دارای نتایجی مفید و ضروری است.  مستندات زیر نتیجۀ جستاری در منابع دینی است که به این موضوع پرداخته و برخی از این تفاوت‌ها را بیان می‌کند.


آیات

تفاوت در بهره‌های دنیایی

آیه1

انظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ أَکْبرَ دَرَجَاتٍ وَ أَکْبرَ تَفْضِیلاً (اسراء21)

با تأمل بنگر چگونه برخى از آنان را بر برخى [در امور مادى و بهره‏هاى دنیایى‏] فزونى بخشیدیم، و همانا آخرت از نظر درجات برتر، و از جهت فزونى بیشتر است‏

تفاوت در خلق و خوی

آیه2

قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبیلا (الإسراء : 84)

بگو: هر کس بر پایه خلق و خوى و عادت‏هاى اکتسابى خود عمل مى‏کند، پس پروردگارتان به کسى که راه یافته‏تر است، داناتر است.

تفسیر

آیه کریمه عمل انسان را مترتب بر شاکله او دانسته به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است چنانچه در فارسى گفته‏اند" از کوزه همان برون تراود که در اوست" پس شاکله نسبت به عمل، نظیر روح جارى در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنویات او را نشان مى‏دهد.

و این معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهاى علمى به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانى و احوال روح و میان اعمال بدنى رابطه خاصى است، و معلوم شده که هیچوقت کارهاى یک مرد شجاع و با شهامت با کارهایى که یک مرد ترسو از خود نشان مى‏دهد یکسان نیست، او وقتى به یک صحنه هول‏انگیز برخورد کند حرکاتى که از خود بروز مى‏دهد غیر از حرکاتى است که یک شخص شجاع از خود بروز مى‏دهد و همچنین اعمال یک فرد جواد و کریم با اعمال یک مرد بخیل و لئیم یکسان نیست.

منبع:

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏13، ص: 262


روایات

اگر تفاوت بین انسان‌ها نبود هلاک می‌شدند

متن:

امام علی (ع): لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا

ترجمه:

مردم تا زمانى که متفاوت باشند، همواره در خیر و خوبى هستند و همین که یکسان شوند نابود شوند.

منبع:

الأمالی، شیخ صدوق، ص: 446


علم به تفاوت در خلقت، ازبین برندۀ اختلافات

متن:

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ ابْتِدَاءُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ

قَالَ کُنْ مَاءً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ کُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقْ مِنْکَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیَتِی ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَامْتَزَجَا فَمِنْ ذَلِکَ صَارَ یَلِدُ الْمُؤْمِنُ الْکَافِرَ وَ الْکَافِرُ الْمُؤْمِنَ ثُمَّ أَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَإِذَا هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ

فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ

وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُسْعِرَتْ

فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا

فَقَالَ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً فَکَانَتْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا-

 فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَادْخُلُوهَا فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِیَةُ- فَلَا یَسْتَطِیعُ هَؤُلَاءِ أَنْ یَکُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ وَ لَا هَؤُلَاءِ مِنْ هَؤُلَاء

ترجمه:

امام باقر(ع) فرمود: اگر مردم بدانند، آغاز آفرینش چگونه بوده، دو تن با یک‌دیگر (در امر دین) اختلاف نمی‌کنند. همانا خداى عز و جل پیش از آنکه مخلوق را بیافریند، فرمود: آبى گوارا پدید آی! تا از تو بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم، و آبى شور و تلخ پدید آى! تا از تو دوزخ و اهل معصیتم را بیافرینم، سپس به‌ آن دو دستور فرمود تا آمیخته شدند، از این جهت است که مؤمن کافر زاید و کافر مؤمن.

آنگاه گلى را از صفحه زمین برگرفت و آن را به شدت مالش داد، به ناگاه مانند مور به جنبش در آمدند

سپس به اصحاب یمین فرمود: به سلامت به سوى بهشت

و به اصحاب شمال فرمود: به سوى دوزخ و باکى هم ندارم.

آنگاه امر فرمود تا آتشى افروخته گشت

و به اصحاب شمال فرمود: در آن داخل شوید، از آن ترسیدند و پرهیز کردند،

سپس به اصحاب یمین فرمود: داخل شوید: آنها داخل شدند،

پس فرمود: سرد و سلامت باش آتش سرد و سلامت شد.

اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از لغزش ما در گذر و از نو بگیر، فرمود: از نو گرفتم، داخل شوید، ایشان به رفتند و باز ترسیدند، در آنجا فرمانبردارى و نافرمانى پا برجا گشت، پس نه این دسته میتوانند از آنها باشند و نه آنها میتوانند از اینها باشند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 6


دانستن تفاوت انسان‌ها باعث عدم سرزنش یکدیگر

متن:

عَنْ شِهَابٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى هَذَا الْخَلْقَ لَمْ یَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَکَیْفَ ذَاکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَجْزَاءً بَلَغَ بِهَا تِسْعَةً وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً ثُمَّ جَعَلَ الْأَجْزَاءَ أَعْشَاراً فَجَعَلَ الْجُزْءَ عَشْرَةَ أَعْشَارٍ ثُمَّ قَسَمَهُ بَیْنَ الْخَلْقِ فَجَعَلَ فِی رَجُلٍ عُشْرَ جُزْءٍ وَ فِی آخَرَ عُشْرَیْ جُزْءٍ  حَتَّى بَلَغَ بِهِ جُزْءاً تَامّاً وَ فِی آخَرَ جُزْءاً وَ عُشْرَ جُزْءٍ  وَ آخَرَ جُزْءاً وَ عُشْرَیْ جُزْءٍ وَ آخَرَ جُزْءاً وَ ثَلَاثَةَ أَعْشَارِ جُزْءٍ حَتَّى بَلَغَ بِهِ جُزْءَیْنِ تَامَّیْنِ ثُمَّ بِحِسَابِ ذَلِکَ حَتَّى بَلَغَ بِأَرْفَعِهِمْ تِسْعَةً وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً  فَمَنْ لَمْ یَجْعَلْ فِیهِ إِلَّا عُشْرَ جُزْءٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى أَنْ یَکُونَ مِثْلَ صَاحِبِ الْعُشْرَیْنِ وَ کَذَلِکَ صَاحِبُ الْعُشْرَیْنِ لَا یَکُونُ مِثْلَ صَاحِبِ الثَّلَاثَةِ الْأَعْشَارِ وَ کَذَلِکَ مَنْ تَمَّ لَهُ جُزْءٌ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَنْ یَکُونَ مِثْلَ صَاحِبِ الْجُزْءَیْنِ وَ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ هَذَا الْخَلْقَ عَلَى هَذَا لَمْ یَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً.

ترجمه:

شهاب گوید: شنیدم امام صادق(ع) فرمود: اگر مردم می‌دانستند که خداى تبارک و تعالى این مخلوق را چگونه آفریده، هیچ کس دیگرى را سرزنش نمی‌کرد، عرض‌کردم:- اصلحک اللَّه- مگرچگونه بوده است؟ فرمود: همانا خداى تبارک و تعالى اجزائى آفرید و آنها را تا 49 جزء رسانید، سپس هر جزئى را ده بخش کرد (تا جمعا 490 بخش شد) آنگاه آن‌ها را میان مخلوق پخش کرد، و به مردى یک دهم جزء داد و به دیگرى دو دهم تا به یک جزء کامل رسانید و به دیگرى یک‌ جزء و یک دهم داد و به دیگرى یک جزء و دو دهم و به دیگرى یک جزء و سه دهم تا بدو جزء کامل رسانید، سپس به همین حساب به آن‌ها داد تا به عالی‌ترینشان 49 جزء داد، پس کسى که تنها یک دهم جزء دارد، نمی‌تواند مانند دو دهم جزء دار باشد و نیز آن‌که دو دهم دارد مثل صاحب سه دهم نتواند بود و نیز کسى که یک جزء کامل دارد، نمی‌تواند مانند داراى دو جزء باشد، و اگر مردم می‌دانستند که خداى عز و جل این مخلوق را بر این وضع آفریده هیچ کس دیگرى را سرزنش نمى‏کرد.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 44


تفاوت در مقدار ایمان

روایت1:

متن:

عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْقَرَاطِیسِی‏ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع‏) یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ إِنَّ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ‏ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَى شَیْ‏ءٍ حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ.

ترجمه:

عبدالعزیز گوید امام صادق(ع) به من فرمود: ای عبد‌ العزیز! ایمان، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله‏هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى‏شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین‏تر خود چنین سخنى بگوید). آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى‏اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالاکشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى‏شکنى. و هر کس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


روایت2:

متن:

الإمام الباقر(ع): إنَّ المُؤمِنینَ عَلى‏ مَنازِلَ، مِنهُم عَلى‏ واحِدَةٍ، و مِنهُم عَلَى اثنَتَینِ، و مِنهُم عَلى‏ ثَلاثٍ، و مِنهُم عَلى‏ أربَعٍ، و مِنهُم عَلى‏ خَمسٍ، و مِنهُم عَلى‏ سِتٍّ، و مِنهُم عَلى‏ سَبعٍ. فَلَو ذَهَبتَ تَحمِلُ عَلى‏ صاحِبِ الواحِدَةِ ثِنتَینِ لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الثِّنتَینِ ثَلاثاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الثَّلاثِ أربَعاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الأَربَعِ خَمساً لَم یَقوَ، وعَلى‏ صاحِبِ الخَمسِ سِتّاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ السِّتِّ سَبعاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ هذِهِ الدَّرَجات‏‏.

ترجمه:

امام باقر(ع): مؤمنان، داراى درجات اند. بعضى از آنان، یک درجه دارند؛ بعضى دو درجه، بعضى سه درجه، بعضى چهار درجه، بعضى پنج درجه، بعضى شش درجه، و بعضى هفت درجه. بنا بر این، اگر خواسته باشى بر آن که یک درجه دارد، دو درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که دو درجه دارد، سه درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که سه درجه دارد، چهار درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که چهار درجه دارد، پنج درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که پنج درجه دارد، شش درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد و اگر بر آن که شش درجه دارد، هفت درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. درجات، این‌گونه‌اند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


روایت3:

متن:

الإمامُ علی(ع)- لَمّا ذُکِرَ عِندَهُ اختِلافُ الناسِ-: إنّما فَرَّقَ بَینَهُم مَبادِئُ طِینِهِم، و ذلکَ أنّهُم کانوا فِلقَةً مِن سَبَخِ أرضٍ و عَذبِها، و حَزنِ تُربَةٍ و سَهلِها، فَهُم عَلى حَسَبِ قُربِ أرضِهِم یَتَقارَبُونَ، و على‏ قَدرِ اختِلافِها یَتَفاوَتُونَ، فَتامُّ الرُّواءِ ناقِصُ العَقلِ، و مادُّ القامَةِ قَصیرُ الهِمَّةِ، و زاکِی العَمَلِ قَبیحُ المَنظَرِ، و قَریبُ القَعرِ بَعیدُ السَّبرِ، و مَعروفُ الضَّریبَةِ مُنکَرُ الجَلِیبةِ، و تائهُ القَلبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، و طَلِیقُ اللِّسانِ حَدیدُ الجَنان‏

ترجمه:

امام علی(ع): چون در حضور آن حضرت سخن از تفاوت میان آدمیان به میان آمد- فرمود: مبدأ طینت مردم، میان آنان تفاوت ایجاد کرده است؛ به این معنا که آنها از تکه یا قطعه‏اى بودند که از زمین شور و شیرین و خاک درشت و نرم ترکیب شده است؛ بنابر‌این، آدمیان بر حسب نزدیک بودنِ خاکشان به یکدیگر، با هم نزدیکند و به اندازه جدایى خاکشان از یکدیگر، متفاوتند. بنابراین بسا نیکو چهره‏اى ببینى کم‌خرد، و بلند قامتى کوتاه همّت، و نیکوکارى زشت‏رو، و خُرد‌جثه‏اى ژرف‏اندیش، و نیک‏سیرتى با ظاهرى کریه و سرگشته‌دلى پراکنده‌هوش و گشاده‏زبانى آگاه و بینا.

منبع:

نهج البلاغة، خطبه: 234 ص: 355


روایت4:

متن:

عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ یَبْرَأُ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَکْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَنْفَذُ بَصَراً مِنْ بَعْضٍ وَ هِیَ الدَّرَجَاتُ‏ [أی درجات الإیمان أوهى الدرجات التی ذکرها اللّه فی قوله:« هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ»(آل عمران163)

ترجمه:

صباح بن سیابه گوید: امام صادق(ع) فرمود: شما را با بیزارى چه‌کار که از یک‌دیگر بیزارى می‌جوئید؟ همانا مؤمنین بعضى از بعض دیگر افضل‌اند و بعضى از بعض دیگر نمازش بیشتر است و بعضى تیز‌بینیش بیشتر است و همین است درجات ایمان (که خداى تعالى فرماید: همه آنان را [چه مؤمن، چه کافر] نزد خدا درجات و منزلت‏هایى [متفاوت‏] است‏)

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


تفاوت در درجات نزد خدا

متن:

عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ * هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ‏»(آل‌عمران162و163) فَقَالَ: اللَّهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ هُمْ وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ بِوَلَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ إِیَّانَا یُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ لَهُمُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى.

ترجمه:

عمار ساباطی می‌گوید از امام صادق (ع) پرسیدم در باره کلام خداوند متعال که فرمود: آیا کسى که از خشنودى خدا پیروى کرده مانند کسى است که بخشم خدا گرفتار شده و در دوزخ جایگاه دارد؟ چه بد سرانجامیست! ایشان درجات مختلفى نزد خدا دارند» آنها که پیرو رضوان خدایند همان ائمه‏اند، اى عمار! بخدا که آنها [ائمه (ع)] درجات اهل ایمانند، که بوسیله ولایت و معرفت آنها [مومنین] نسبت بما [اهل بیت]، خدا اعمال نیکشان را چند برابر کند و درجات عالى آنها را افراشته سازد.

منبع:

الکافی، ج‏1، ص: 430


تفاوت در میزان فهم و درک علم

متن:

امام علی(ع): لَیسَ کُلُّ العِلمِ یَستَطیعُ صاحِبُ العِلمِ أن یُفَسِّرَهُ لِکُلِّ النّاسِ؛ لِأَنَّ مِنهُمُ القَوِیَّ وَ الضَّعیفَ و لِأَنَّ مِنهُ ما یُطاقُ حَملُهُ و مِنهُ ما لا یُطاقُ حَملُهُ، إلّا مَن یُسَهِّلُ اللّهُ لَهُ حَملَهُ و أعانَهُ عَلَیهِ مِن خاصَّةِ أولِیائِه

ترجمه:

امام علی (ع): هر علمى چنان نیست که دارنده‏اش بتواند آن را براى تمام مردم تبیین کند؛ زیرا برخى از مردم [در فهم آن‏] قوى و برخى ضعیف‏‏اند و برخى دانش‏‏ها قابل تحمّل و برخى غیر قابل تحمّل‏‏اند، مگر براى آن که از اولیاى مخصوص خداوند باشد که خدا شنیدن آن را برایش آسان مى‏‏کند و او را در این کار، کمک مى‏‏رساند.

منبع:

التوحید شیخ صدوق، ص: 268

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۹

طلبه های دوست داشتنی

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ ب.ظ


بنام خالق هستی


انتقادی بر احوالات برخی طلبه ها

حوزه رفتن و طلبه شدن یک فرصتی است که شاید به همه کس داده نشود البته اشتباه نشود گفتیم که یک فرصت است پس اینطور نیست که هرکسی رفت تو حوزه و طلبه شد دیگر سعادتش تضمین شد و اینکه اوضاعش دیگر بهتر از کسانی است که طلبه نیستند
طلبه ها باید ازاین فرصتی که به انها داد شده است ب درستی استفاده کنند
به بیانی رسالت شان را تشخیص دهند و در راستای ان تلاش کنند
اما چقدر از طلبه ها رسالت شان را میشناسند و یااینکه میشناسند اما تلاش میکنند ؟؟؟
در گوشه کنار هر شهر و دیاری طلبه ها را میبینیم که مشغول به کارهای فرهنگی و بسیج و ...هستند
اما سوال اینجاست که این کار چقدر درست است/؟؟؟
من مخالف  کارهای فرهنگی نیستم!
اما اگر کسی وظیفه اش را در حوزه بشناسد فکر نمیکنم حالا حالاها اینطور بتواند برای کارهای فرهنگی وقت بگذارد
ببینید دوستان
تحصیل در حوزه با تحصیل در دانشگاه خیلی متفاوت است
یعنی اگر خروجی موفق در حوزه را در نظر بگیریم انگاه نوع تحصیل و وقت و تلاش تحصیل در حوزه خیلی متفاوت در دانشگاه خواهد بود
ما خودمان در خویشاوندانمان روحانی داریم که بنده تفاوت را در شخصیت و میزان علمی ایشان با بسیاری از روحانیون به وضوح دیده ام و مراوده و مباحثه با ایشان بنده را به این نتیجه رساند که کمتر طلبه هایی اینطور در تحصیل تلاش و کوشش کرده و میکنند
خب بعضی ها شاید اینطور توجیه کنند که ما درس هایمان را خوب میخوانیم و به فعالیت هاب جانبی و فرهنگی مان نیز میپردازیم
چه بگویم؟؟
باشه قبول
اما اگر شما توانستید ادبیات عرب را طوری فرا بگیرید که تک تک ایه های قران را بتوانید تجزیه و ترکیب کنید باشه بروید سراغ کارهای فرهنگی
اگر توانستید طوری در روایات کار کنید که موضوعی نباشد در اسلام که اگر حدیثی از ان مضوع از معصوم صادر شده شما در حافظه داشته باشید
من دیدم کسانیکه روایات هارا با متن عربی به ذهن سپرده اند
حدیثی که از معصوم صادر شده خدا میداند عین وحی است فلذا خیلی فرق بین عین متن با ترجمه فارسی آن است
رابطه ایات قران با یکدگر .رابطه احادیث با یکدیگر.رابطه احادیث و ایات قران اینها مسائلی بس ضروری برای یک عالم دین است و چیزی نیست که به این راحتی به ان دست یافت
طلبه که نباید سخنان و نظزیات دیگران را قرقره کند
طلبه راه خود را باید به مردم پیام رسانی کند
طلبه ای که با قوت پژوهش کندبه نقد سخان و نظریه های بزرگان نیز برمی خیزد
و این شدنی است
ما که نباید قواعد اسلام را فقط در کلام بزرگان  خلاصه کنیم
نمیخواهم کلام اندیشمندان را زیر سوال ببرم
منتهاش میخواهم بگویم که این که پایان کار نیست
باید کوشش کرد زحمت کشید
باید کار کرد
باید عرق ریخت
اما اگر این تلاش ها برای خدمت به امام زمان و باز کرده گره ای از معارف نباشد مفت نمی ارزد
ما به کسی که تلاش ها کرده و نظریه های دقیقی دارد اما غروری بر او حاکم است که نظریاتش را بخواهد با غرور به رخ دیگران بکشد بیشتر انتقاد داریم
خطاب من به طلبه های پایه های یک تا ده است مخصوصا
طلبه ها روحانیون عزیز
دوستان من
در این برهه زمانی که قرار دارید وقت طلوع نیست
به قول دوستی الان وقت شیرجه زدن نیست
بچسبید به دروس تحصیلی تان
خدا حفظ   کند ایت الله ناصری را
میفرمایند طلبه ها مطالعه کتب جانبی را تا پایان سطح سه کنار بگذارند و فقط بچسبند به دروس حوزه
این حرف مطلق نیست
اما منظور ارزش تحصیل دروس حوزه را میرساند
من فقط میدانم باید خیلی کار کرد تا به معارف دقیقی دست یافت
فعالیت های فرهنگی را دوستان ماهم میتوانند میتوانند انجام دهند
خدا خیر دهد به بچه هیئتی ها و بسیجی ها
این کارها را بهتر است این خادمان حسینی انجام دهند
نه اینکه طلبه ها این کارها را ببوسند بزارند کنار
خیر
اما پاره وقتی و جاییکه واقعا احساس کنید حضور شما نقش بسزایی دارد
که البته در اینصورت هم تحصیل با قوت نباید نقشش کمرنک تر شود
موفق باشید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۲

یک بت مخفی

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۱ ب.ظ

بنام خالق هستی


بت خفی


این مطلبی که میخواهم عرض کنم بسیار مهم است اما کمتر به آن توجه میشود 

اگر بخواهم در یک جمله بگویم این است :

مردم برای مردم زندگی میکنند رفتار میکنند عمل میکنند 

خلی حرف هستااا   اینکه مردم برای مردم زندگی میکنند

اگر جمع کنیم  چهار بت گرفتار مردم است

بت نفس

بت ابلیس

بت دنیا

و بت مردم


بله...بت مردم

اکثر افراد حرف مردم برایشان خیلی مهم است.به نحویکه شاید اینده خود را به حرف مردم گره بندند و براساس اینکه  چه دوست داشته باشد مردم  راجبش بگویند اینده خود را بسازند

این است که مردم جدا از ازاینکه طعمه بت های نفس و شیطان و دنیا باشند در کنار ان هرکدام برای یکدیگر و برای هم زندگی می کنند

و به جرات میگویم که کمتر کسی دچار بت مردم نیست

به نظر شما چند درصد مردم برای حرف مردم رو بع این دانشگاه ها اورده و آوای مهندسی و پزشکی و ....را در سر می پرورانند

هرچند برای خودشان هم هست اما مردم در ان خییلی دخیل هستند

آخه چه؟؟مگر تو قرار است حقوقت را از دست مردم بگیری؟؟؟

حرف مردم چقدر به تو سوئ میبخشد؟؟؟

و چقدر از آدم ها بخاطر حرف مردم از خیلی از ارزشها کوتاه امدند

طرف دوست دارد برود حوزه و در مقام روحانی قرار گیرد اما از حرف مردم چنین اراده ای را ندارد و چقدر تاسف بار است

اگر برای مردم زندگی کردی یک برده ای هستی در دست مردم

و این را شوخی نگیریم

چه بدبختانه که بخاطر مردم زندگی کنیم




 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۱

عبادت همیشه ان نیست که فکر میکنی

پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۰۸ ق.ظ

بنام خالق هستی

موضوع: چیستی عبادت

به راستی عبادت چیست؟

و ان اعبدونی هذاصراط مستقیم

وهمانا من را بپرستید که این راه راست است/

یک مطلبی که باید ب آن توجه کرد آن است که هر واجب و مستحبی در جایگاه و زمان و مکان خودش عبادت است و در غیر آن زمان نه تنها مایه سعادت است بلکه میتواند سبب هلاکت طرف شود

خودمونیم بیخود نیست که خیلی مردم از این مردم مومن عاصی هستند

چرا که خیلی جاها آنطور که باید عمل کرده باشند نکرده اند و مایه ناراحتی و زدگی خیلی ها شده اند

مثال واضحش اونه ک مثلا گفته اند اگر در نماز مادر شخص را صدا زد طرف صراحتا جواب مادر را بدهد و باید دانست که چنین مواردی خیلی پیش می آید

خیییلی جاها  شاید کار دیگر بر نماز ارجحیت داشته باشد

مثلا مردم محتاج کمک تو هستند خب چه لزومی دارد که نماز را همان موقع بخوانی درحالیکه پنج الی شش ساعت دیگر برای نماز وقت داری

نماز اول وقت صرفا همان اول وقت زمانی نیست

بلکه در اولین وقت ممکن که بدون عذر باشد میشود اول وقت.

دوست مان حرف قشنگی میزد

حالا نمیدانم این در روایات ها آمده و یا نه

او میگفت:

مثلا برای نماز اول وقت اگر کسی با تو کاری داشت و تو میخواهی نماز اول وقت بخوانی درحالیکه میدانی بعد از نمازهم میتوان کار طرف را حل کرد  اینجاست که باید به ظرفیت طرف را بسنجی

اگر او شخص متدین و منطقی است که با درخواست برای نماز و سپس همکاری ناراحت نمیشود به او پیشنهاد بده ک‌بعد ازنماز درخدمتیم اما اگر میبینی بااین حرف متقاعد نمیشود و ناراحت میشود نماز رامطرح نکن و کار او را راه بینداز

و این واقعا رفتار مناسبی است

مشکل ما این است که تشخیص حق از باطل و یا حق اولی را درست شناسایی نمیکنیم

اینکه میگویند انسان درتمام ۲۴ ساعت باید به یاد خدا باشد و درعبادت که منظور آن عبادت های شخصی نیست که...بلکه آن است که تشخیص دهی در هر زمان و مکان و موقعیتی وظیفه تو چیست و همان را انجام دهی (خوشا انان که دایم در نماز اند )

و این اصل عبادت است

ما باید معیار هر کار کلی و جزئی را این قرار دهیم که  وظیفه ما چیست

وظیفه

وظیفه

این مطلب ساده ای نیستاااا

وظیفه عین عبادت است اما عبادت آنچه که فکر میکنیم همیشه وظیفه نیست

تشخیص وظیفه در یک فعل کلی خیلی به انسان سود میبخشد

و تشخیص وظیفه در فعل جزئی میتواند جهش مثبتی برای ادامه راه طرف باشد

هر کدام میتواند در مقام آزمون الهی نیز در بیایند

باید خیلی حواسمان را جمع کنیم شوخی نیست

مثلا اگر طرف تشخیص دهد که طلبگی دروس دین وظیفه اوست

آنجاست که خواندن ونوشتن و راه رفتن بسوی مدرسه و همه و همه که مربوط به امورات طلبگی اش باشد تماما عبادت است و آن هم اصل عبادت

وظیفه را دریابیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۰۲:۰۸

اکسیر احمر

جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

بنام خالق هستی


شهید محراب آیت الله دستغیب :

🔸سبب حضور قلب در نماز ، بیشتر به این است که نماز نزد او مهم باشد و این مطلب پیدا نمی شود مگر وقتی که راستی به حقارت دنیا یقین کند و باورش شود که آخرت بهتر و پایدار تر است «و الآخرة خیر و أبقی» و بداند که وسیله ی تحصیل آخرت ، نماز است .

📕صلاة الخاشعین ، ص ۱۱۸


امام خامنه ای : جوانان عزیز لحظات معدود نماز را به خود نماز اختصاص دهید.


همانطور که قران مهجور است به نظر من نماز هم مهجور است

نمی دانم چرا نمیخواهیم بفهمیم که نماز اصل است

میدانیم که نماز اصل است اما نمی فهمیم که نماز اصل است و واقعا هم اصل است

کاری به بی نمازان ندارم

مخاطب من نماز گزاران است

نه

مخاطب من مومنین به اصطلاح هستند

نماز را میخواند و عجله دارد که برود به فلان کارش برسد و جالب اینکه همان کارهم یک عمل مستحب است

اما حرف م این است که مومن هدف تو از کارهای بعد نمازت چیست؟؟

مگر رشد نیست

مگر ترقی معنوی نیست

خب آن را در همین نماز جستجو کن عجله ات چیست

تو مشغله ات بیشتر از امام خمینی ره است؟؟برو تحقیق کن چقدر از وقتش را به تعقیبات نماز اختصاص می داده است

امام فهمید در نماز چیست بخاطر همین از مستحبات بعد ازآن هم نگذشت

مگر نگفته اند که هر چه هست در نماز است

آیا در عملی دیگر به معراج مومن اشاره شده؟؟

اما در نماز به معراج مومن اشاره شده است

روزها می اید و می رود و ما فکر آن نیستیم که نماز امروز باکیفیت تر از نماز دیروز باشد

و این یک مسئله ای بس مهم است و باید جز برنامه های اصلی زندگی باشد که چه کنیم نماز امروز بهتر از نماز دیروز و نماز فردا بهتر ازامروز باشد

نماز را دریابیم

نگذاریم به راحتی از دست مان با رفع تکلیف در رود...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۰

قضاوت بر ظاهر لااااااااااا

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۳۲ ب.ظ


بنام خالق هستی.

💢آیت الله سید حسن عاملی :

🔸به هیچکس به چشم حقارت نگاه نکنید چون از ملکوت انسان ها خبر ندارید. بعضی ها چنان در بزرگ شدن موفق شده اند که تصوّر آن برای ما نابالغ ها مشکل است؛ و یک دلیل برای بزرگی آن‌ها این است که در ظاهر هیچ حکایتی از اعتلا در آن‌ها دیده نمی شود.

تذکر :

این جمله ها صرف یک تشریفات نیست  حقیقت است و انسان عاقل واااقعا چنین عقیده ای دارد





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۹:۳۲

یک شاه راه

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ

بنام خالق هستی


مرحوم علامه کشمیری استاد شیخ جعفر ناصری نقل میکند که :

روزی در ایوان طلای امیرالمومنین مرحومامام را دیدم دستم را به سر شانه او زدم و به او گفتم:

اقا به جان این امیرالمومنین قسم من شما را خیلی دوست دارم

به من بگویید چه کرده اید که به این صمود و وجود و معنویت دست یافته اید؟؟؟

امام فرمودند:

قرآن آقا  قرآن قرآن که البته مراحی دارد و مرحله اول آن تلاوت و توجه است


شرح : همه کسانی که اهل  تلاوت قرآن هستند می دانند که تلاوت واقعا یک حس معنوی خاصی به انسان دست میدهد و واقعا یک لذت بخصوصی دارد

بخاطر همین است که در روایات آمده که شراب مومن در دنیا قرآن است  تلاوت قرآن است

و واقعا همینطور است زیرا انسان با تلاوت قرآن یک مستی معنوی به او دست میدهد


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۲۳:۲۷

زندگی مشترک

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۵۰ ب.ظ

بنام خالق هستی

🔸هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیاء «علیهم السلام» غیر ممکن است . اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشۀ خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.


📕منبع : #در_محضر_بهجت، ج ١، ص ٣٠٠


  • کسانی که فکر می کنند باید بگردند تا بهترین را پیدا کند که هیچ تضاد و اختلاف نظر عقیده و سلیقه و رفتاری با یکدیگر نداشته باشند سخت در اشتباهند
  • عزیز من زندگی مشترک یک کانون است که زن و شوهر باید با اخلاقیات و رفتارهای خود آشنا باشند و سعی در انتخاب راه حق باشند 
  • کانون مشترک فرصتی است که زن و شوهر مکمل یکدیگر باشند و نقص های خود را شناخته و در صدد اصلاح آن باشند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۵:۵۰

توفیق

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۱ ق.ظ
بنام خالق هستی
  • راه برای اهلش باز و آسان است  توفیق شامل حال همه کسنمیشود
اکثرا فکر می کنند بزرگان لابد زحمات بسیاری را متحمل شده اند که حالا به این مقامات رسیده اند
یک مثال میزنم شما خودتان تا ته خط یروید
عده ای هستند خدا دوست شان دارد و آن اینکه آخر شب که میخواهند بخوابند وضو میگیرند و باطهارت به رختخواب می روند 
این یک توفیق بس عظیم است بس عظیم (اگر درک کنیم)
اما بااین حال بین این همه ادم چندنفر این توفیق شامل حال شان میشود؟؟!!
خیلی کم!!
آیا کار سختی هست؟؟ 
فکر نمی کنم
ایا وقت گیر و به زحمت انداز است؟؟؟
فکر نمی کنم
آیا در قبال انجام ان باید غرامت و یا هزینه ای پرداخت کنی؟؟؟!
فکر نمی کنم

پس چرا این کار را همه انجام نمی دهند
اصلا چرا بگم همه؟؟؟!!
چرا همه مومنان انجام نمی دهند؟؟!!
چون توفیق اشت
لیاقت است
فیض است
رشد است

و همه کس قرار نیست از  رشد آن استفاده کنند
اینکه میگویم قرار نیست را دلیلش را خدا میداند
اما خب خیلی ها قابلیت ندارند و یکی از دلایل محکم آن این است که مردم نمیخواهند
یعنی نمی خواهند که رشد کنند 
و جالب اینکه خودشان نمی دانند که نمی خواهند
خیلی حرف هستاااا
نمی دانند که نمی خواهند

بحث فقط به این فیض نیستااا کلا برای تمام فیوضات این قائده حاکم است
و مطلب اینکه فکر نمی کنم این کار و عبادت برای کسانی که انجام می دهند کار سخت و دشواری باشد
اما برای کسیکه اهلش نیست میگوید بروبابا کی حال دارد  اصلا خواب از سرمون می پره و دلایل دیگر که نادان نمی داند این توجیه برای خودش است و اصل قضیه آن بوده که توفیق شامل حالش نیست که آنرا انجام دهد

فهمیدید چه می خواهم بگویم؟؟؟!!!
خیلی از عبادت دها و فیوضاتی که بزرگان انجام میدهند توفیقی است که شامل حال شان شده و فکر نکنید آن کارها برای شان دشوار است خیررر
اصلا فکر نمی کنم خدا عبادت با کراهت و اذیت را دوست داشته باشد 

و میدانی چه باعث شده که این توفیقات شامل حال خیلی از بزرگان میشود؟؟؟!
چون آنها می خواستند
انها می خواستند
آنها طالب بودند
آنها سمج بودند

اما ما چی؟؟
خودم را عرض میکنم
نمی دانیم که نمی خواهیم
و نمیخواهیم
و زندگی مان با نخواستن دارد سپری میشود

بزرگان خواستن را عمدتا از توسل به ائمه اطهار گرفتند
توسل کنیم زجه بزنیم  بلکه دست مان را بگیرند
التماس دعا





۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۰۰:۰۱

صراط تیزتر و ظریف تر از لبه شمشیر

سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ب.ظ

به نام خالق هستی


قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا ﴿۱۰۳﴾

بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم (۱۰۳)؟؟؟

الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا﴿۱۰۴﴾

[آنان] کسانى‏ اند که کوشش‏شان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مى ‏پندارند که کار خوب انجام مى‏ دهند (۱۰۴)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۲۱:۵۷

ببینیم زورمان به چی نمیرسد آنرا دریابیم

سه شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۴ ب.ظ

به نام خالق هستی


یک مطلبی است که خیلی هامون شاید هم بشه بگی هممون  ولی نمیشه مطلق گفت همون خیلی هامون ظاهرا و باطنا از ان غافلیم

مخاطب این مطلب خوبان و مومنان و متدین هامون به اصطلاح یعنی حالا هستند

 چیزی که حائز اهمیته این است که اکثرا خودشونا به اون راه میزنن و یه عده ای هم ظاهرا نمی دانند ودر جریان اصل کار نیستند

و اون چیه؟؟؟ 

ومن الیل فتهجد به نافله لک (اسرا)

یبیتون لربهم سجدا وقیما (فرقان)

و بالاسحار هم یستغفرون(ذاریات)

ومن الیل فاسجد له وسبحه لیلاطویلا(انسان)


خداوند در آیه‌های آخر سوره بنی‌ اسرائیل میفرماید:
به آنهایی که نماز شب میخوانند و تهجد میکنند من
مقام محمود و پسندیده میدهم.
«و من الیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعتک ربک مقاماً محمودا».


من ازشما میپرسم

خداوند چقدر درقرآن سفارش به تهجد وشب زنده داری و سحرخیزی میکند و آنرا از ویژگی های بارز مومنان میداند تا جاییکه به پیامبر امر به عنوان یک فریضه شده است


مشکل ما این است که به چیزی که زور وبازوی سخت تری نسبت به امورات دیگر دارد تسلیم میشویم اما شاید تسلیم مطالعه اون هم بالای ده دوازده ساعت نشویم چون زورمان به این یکی میرسد 


ما باید ببینیم زورمان به چه چیزی از امر خدا نمیرسد انهارا کشف کنیم و انهارا ملکه خود کنیم وخدا مسلما سختی این راه را به لذت و پاداشش به ما خواهد چشاند


و در حدیت دیگری آمده است که: «شرف المؤمن صلاته باللیل‏».
شرف مؤمن به نماز شب اوست.

در حدیثی آمده است: «کذب من زعم انه یحبنى فاذا جنه اللیل نام عنى،الیس کل محب یحب خلوة حبیبه؟» دروغ می‌‏گوید آنکه مدعى محبت من است، ولى وقتى شب‏ او را فرا می‌‏رسد، مى‏خوابد،آیا مگر نه اینکه هر عاشقى، خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...


من نمیدانم حالا بااین حساب چرا خیلی از مدعیان راه به کارهای مثل مطالعه و...میپردازند و ازاین اکسیر احمر غافل اند

مطالعه را مثال زدم چون خیلی ها به آن دچار هستند که به گمان خود بخاطر زیادی کاروتلاش و مطالعه  حالا این فعلا وقتش نیست و باشد برای وقتی که کمی سرمان خلوت شود

من که متوجه نمیشم

یعنی چه؟؟؟!!!


این نظر من نیست بلکه نظر بزرگان است که هیچ چیزی ولو بهترین کار فکر نمیکنم باعث سلب این عبادت شود

نقل است که شخصی به عارف بالله میرزا آقاجواد ملکی تبریزی گفت من با توجه به کثرت مطالعه ای که دارم وقت نمیکنم نما شب بخوانم و باید خواب کافی هم داشته باشم

عارف به او گفت شما قلیان میکشید؟؟

طرف گفت بله

عارف گفت بجای اینکه دوبار قلیان بکشی یک بار بکش 

چرا ازوقت نماز شب بزنی ازوقت قلیان بزن 


حالا خب خودمونا گول بزنیم به بهانه مطالعه و کار و زندگی و...


خدا مارا ببخشد که خودمان مخاطب این تذکر هستیم

 استغفرالله










۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۲:۲۴

ارزش یک فیض عظیم

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۶ ق.ظ

به نام خالق هستی.

 

یک مسئله ای که خیلی از این روشن فکرهای ما به اصطلاح آنرا مطرح میکنند حالا یا درست و یاغلط

این است که میگویند فقط یاد گرفته ایم که برا امام حسین گریه کنیم و عزاداری کنیم

اخه بنده خدا این چه حرفی است؟؟؟

بله  حرف شما صحیح که اصل ان است که باید راه حسین را اذامه دهیم که ان شاالله ادامه هم خواهیم داد

اما فراموش نشود که انگیزه اهداف حسینی در ابتدا نشات گرفته لز عقیده و قبول مظلومیت و حقانیت سیدالشهدا میباشد که این عزاداری و گریه زاذی ها تظاهر بخشی ازاین عقیده است

به نقل ازدیگران

مگرنه اشک مگر چیز کمی است که به همه دهند

خدا رحمت کند ایت الله بهجت را میفرمود:اشک های عزاداران امام حسین را از اسمان به زمین نازل میکنند و در چشم ها به میزان توفیق تقسیم میکنند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۴۶

شعور زمان

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ


بسم رب الروح.


همه ما میدانیم که موفقیت در یک عامل میتواند عوامل مختلفی داشته باشد

ما در اینجا به یک عامل از موفقیت اشاره میکنیم که هم مورد تایید اسلام و هم مورد تایید روان شناسان غرب است

در مسائل دین اسلام عنوانی داریم تحت عنوان برکت که جدا و مغایر بامحاسبات دنیایی است و همه از محاسبه و بررسی ان عاجز هستند

برکت نعمتی است که از دنیای ماورای طبیعت باید به چیزی ببخشند و خاصیتی است که خدا باید به چیزی ببخشد

همین اموراتی که ما مشاهده میکنیم و یا میشنویم نشآت گرفته از برکت است

مثلا طرف با خود میگوید امیرالمونین چطور در دل شب هزار رکعت نماز میخواند؟؟!!

نقل است شخصی نزد علامه امینی آمد و گفت این اراجیف چیه که تحویل مردم میدهید که علی ع درشب هزار رکعت نماز مخواند ؟؟ من حساب کردم اگر علی در هر رکعت یک دقیقه هم وقت میگذاشت چندین برابر وقت شب زمان میبرد پس چطور امام در یک شب هزار رکعت نماز میخواند؟

علامه بهش گفت ببین من چطور الان میخوانم

علامه شروع به هزار رکعت نمازخواندن کرد و هزار رکعت نماز را در یک شب خواند و رو کرد به طرف وگفت دیدی الان شد؟؟ من ک خاک پای علی هم نیستم امیرالمونین وقتش برکت داشت(دقت شود)

این یک نمونه

نمونه دیگر رخدادهایی هست که برای عالمی اتفاق می افتاد

او نقل میکند که شب ها کم غذا میخوردم که برای نماز شب بلند شوم بعد از مدتی احساس کردم بعد از نماز شبم وقت باقی دارم شروع میکردم به قضا اوردن نماز های شب قضاشده و تماما نمازهای شبم و قضاهارا به کیفت نماز شب امام رضا بجا می اوردم که خود مفصل و به قول ما زمان بر است

او میگفت بعد از مدتی توجه کردک که نماز شبم و با چندین مرتبه نماز شب قضاها در کمتر از یک ساعت برایم زمان بر است

خب این به چه معناست؟؟ آیا غیر از برکت دادن به زمان و عمر ان عالم میتواند باشد؟؟؟!!!

این هم که میبینیم عالمان اسلام در طول یک عمر مثلا هشتاد ساله این همه کتاب و خدمتها کرده اند مسلما بخاطر برکتی بوده که از جانب خدا به عمر و وقت و زمان انها داده شده است...

خب همین قانون در علوم غرب البته آنهم فراتر از قوانین فیزیک و دنیایی اینگونه توسط بزرگانشان وصف میشود :

(( زمان برای کسی که بخواهد کار مفید و نیکی انجام دهد احترام قائل است و برای او صبر میکند و حوصله به خرج می دهد))

 آنها برکت زمان را به احترام گذاشتن زمان تعریف میکنند

البته برای کسی ممکن است این سوال پیش آید که غربی ها که اکثرا کار به نیت الهی انجام نمیدهند واصلا در این وادی ها نیستند پس چطور برکت به وقت آنها بخشیده شده که به احترام کذاشتن زمان پی برده اند

جواب ان است که کی گفته خدا فقط به مسلمانان و به کار به نیت الهی برکت میبخشد؟؟؟

ایا خدا برای کسیکه به فطرت خود و وجدانش برای خدمت به خلق تلاش میکند نظر نمی کند؟؟؟؟؟

این یک سنت الهی است که خدا کسیکه در راه خیر و نیک حتی بدون نیت الهی ولی براساس نیت خوب مثل خدمت به هم نوع خود خدمت به مستضعفان و...قدم بردارد خدا او را جزای نیک گرچه فقط در دنیا باشد را به او عطا خواهد کرد...

فلذا میتوان یکی از عوامل موفقیت مردان بزرگ را خدمت زمان به انها دانست.

یک قانون فکری در موفقیت:

هیچگاه نگران کمبود وقت نباشید  مسلما خدا شما را یاری خواهد کرد...شاید اصلا قرار است یک کار خوب را تا یک جایی برسانید و انسان های دیگر بعد از شما ان کار را تمام کنند.




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۳

ملاک اراده

دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۶ ب.ظ

به نام خالق هستی

@ یک قانون کلی برای کسانیکه دریک زمینه اراده خودرا راسخ می کنند وجود دارد...

برین تحقیق کنید چندنفر از کسانیکه می خواستند یک عادت بد یا اخلاق ناپسندیده ای  را کناربگذارند گفتند از فلان تاریخ انجام خواهد داد موفق شده اند یا نه....

شک نکنید عمده ی این اشخاص باشکست روبه رو می شوند چرا؟؟؟!!!چون تاریخ مشخص کرده اند!!!

دراراده کردن نباید تاریخی وجود داشته باشد.نباید زمان و موقعیتی مشخص شود...

برای مثال کسی که میخواهد سیگار را ترک کند اگر گفت از فردا و اول ماه و فلان روز ...مطمئن باشید دران روز مشخص هم ترک نخواهد کرد چون آن زمان فقط دلخوشی به خود داده است...اگر تو واقعا میخواهی سیگاررا ترک کنی پس همین سیگاری که دردستت هنوز روشن نکره ای را له کن بنداز زیرپات و بگو دیگر سیگار نخواهم کشید نه اینکه بگویی از فردا و...

هرکسی اگر برای کاری اراده کند باید ازهمان دقیقه شروع کند  ویا حداقل قدمی مثبت بردارد تا موفق شود مگرنه...

این قانون برای تمام کارها صدق می کند یعنی هم اراده برای انجام دادن کارخوب وهم برای ترک اخلاق بد...

ولی بیشتر برای ترک اخلاقیات بد صدق می کند...

شما اگر اراده کردی که از امروز دوصفحه کتاب مفید بخوانی پس حداقل اگر امروز وقت نمی کنی با یادگرفتن یک جمله یایک حدیثی یا...استارت کاررا بزن و شروع کن چون همان فردا دوباره بهت زور خواهد گفت...


یک قانون کلی در روان شناسی

@ همیشه در اراده ی یک کاری اول آن سخت است و زور به انسان می گوید ولی همین که استارت کار زده شد ادامه ی راه راحت تر ممکن خواهد بود

دوستان دارد دیر می شود...شروع کنید...اراده ی خودرا برای انجام دادن کارهای خوب جمع کنید...


این مطلب ادامه دارد...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۱۷:۰۶

وقت را دریاب

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۷ ب.ظ

به نام خالق هستی.

افسوس...

یک روز معادل 24ساعت است...

ما در طول این 24ساعت چه کارهایی انجام می دهیم؟؟؟!! واقعا بیایید فکر کنیم در درطول رور چه کارهایی انجام می دهیم! چقدر کارهایمان مفید وچقدر بیهوده وبی ثمر بوده است...

ما در اصل باید هرروزمان را ارزیابی کنیم..امام کاظم (ع) می فرمایند: کسی که در پایان روز اعمال خودرا ارزیابی نکند از ما ائمه نخواهد بود...

چندروز از عمرمان را آخرشب ها موردارزیابی قرار دادیم؟!!!

کسی که بگوید من وقت ندارم بدانید بی نظم است...

همیشه برای کارهای خوب وقت وجود خواهد داشت...

یک قانون دردنیا وجود دارد که زمان برای انسان هدفمند احترام قائل است و صبر برای کارهای او خواهد کرد ..

خیلی از ما زمان کم را بهانه خود قرار داده ایم..نه اینکه بدانیم و بهانه آوری کنیم خیر..از بس به کارهای بیهوده مشغول شده ایم وهدف مشخصی نداریم احساس کم وقتی می کنیم...

انسان های وقت شناس هیچگاه وقت وزمان را مقصر نمی دانند وحتی اگر موفق هم نشوند به خود ایراد می گیرند نه به زمان...

برای مثال عرض می کنم: اگر به شما بگویند در روز چقدر مطالعه دینی و اعتقادی یا اخلاقی دارید چه می گویید؟؟!! وقت ندارم؟؟!!!

من به شما قول می دهم اگر تنها وفقط وفقط روزی یک ربع ساعت وقت برای مطالعه دین ومذهب وکتب اخلاقی بگذارید در آینده فرد پخته وپرباری خواهید شد...ولی افسوس که این یک ربع هم متولد نخواهد شد... آیا یک ربع هم وقت نداریم؟!! شما اگر وقت تان را ارزیابی کنید متوجه خواهی شد که ساعت ها وقت تان به بی کاری و بهوده گذرانده شده است..تنها یک روز ارزیابی کنید..(  البته دور از جان دوستان وقت شناس و هدفمند)

یک فرد باهوش به شخصی می گوید چند سالته؟ او می گوید سی سال دارم..شخص باهوش می گوید نگو سی سال دارم بلکه بگو سی سال را دیگر ندارم...

عمر دارد مثل فشفشه می گذرد وما اورا مهار نمی کنیم!!! بیایید از وقت مان کمال استفاده را در راه رسیدت به خدا و هدف مطلوب استفاده کنیم...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۷