( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

بزرگی وبزرگواری روح

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ

به نام خالق  هستی

@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد...

روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد...

اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد...

هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است...


همت بزرگ در راه علم ودانش

برای مثال بعضی ها در راه علم همت بزرگی به خرج می دهند و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند...

البته همت در راه کسب دانش هم خود هم کمالات دارد و هم ضلالت

کسی که در پی دانش های بیخود و بی مصرفی که صرفا برای علاقه میرود این اگر ضلالت نباشد خسران را حتما خواهد بود

و یا دانشمندی که در پسی کسب بمب اتم است که در اینده با تهدید این بمب برای کشورهای دیگر باشد ایا این جز ضلالت و بدبختی است؟؟؟

برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم...این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد...


همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت

بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد...

به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند...


همت بزرگ درراه پست ومقام

خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام..

برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند...

نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاورد..آدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد...


واما بزرگواری روح...

انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری  برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل

همت در کمک به دیگران..

همت در عبادت کردن زیاد...

همت دردرس خواندن بانیت خدایی و....

بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت...



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۲

انسان وآرزوها

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ق.ظ
به نام خالق هستی
هرانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند...خیلی ها آرزو دارند بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و...

 محیط زندگی...اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند...


 ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که ازمعنویت بالایی برخواردار نیستنو و دربند مادیات هستند...
 انسان هرچه ظرفیت معنویتش بیشتر شود معمولا اهداف معنوی پیدا خواهد کرد...
 انسان هرچه طاعتش بیشتر شود ظرفیت معنوی بیشتر پیداخواهدکرد..
شکرنعمت نعمتت افزان کند کفرنعمت از کفت بیرون کند مصداق همین بحث است انسان هرچه برای نعمتهای خدا شکرگذار باشد خدا ظرفیت بیشتری برای نعمتها بهش خواهد داد...

انسان و تنوع طلبی
همه ما میدانیم که انسان بسیار متنوع طلب است...انسان هرچقدرهم پی مال وثروت برود بیشتر تشنه تر میشود...
طمع انسان دو بعد دارد...بعد مثبتوووبعد منفیوو
بعد مثبت: اینکه انسان تشنه علم ودانش ومعنویت وامثال اینها باشد خوب است وانسان را به هدف حقیقی نزدیکتر میکند...

بعد منفی: ولی طمع انسان ذرزمینه مال وثروت وشهوت وامثال چنین خواسته های نفسانی نه تنها انسان سیراب میشود بلکه روزبه روز تشنه تر ودرباتلاق طمع فروتر میرود و لحظه به لحظه انسان راازاهداف خدایی دور و دورتر خواهدکرد... 

فلسف تنوع طلبی انسان: حقیقت این است که انسان یک موجودی آسمانی است وبرای انجام ماموریت به زمین فرستاده شده است...بخاطرهمین است که انسان پی هرچیز به جز خدا رود سیراب نمیشود وتشنه تر خواهدشد...گمشده ی انسان خداست وانسان فطرتا دنبال خدا می گردد هرچند شاید به اشتباه پی چیزهای دیگر برود ولی او ذاتا  خدا را خواستار است...





۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۲۲

کلیات عبادت دو

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ق.ظ

به نام خالق هستی

عبادت واراده معنوی...

گفتیم هرکاری که اطاعت ازخداباشد می توان انرا عبادت نامید...

 عبادت کردن علاوه بر منافع معنوی منافع دنیوی هم به دنبال دارد...


منافع معنوی

تسلط بر نفس اماره

تسلط برقوه خیال وفکر

دخل وتصرف بر دنیای مادی

معرفت قلبی ودینی

بصیرت دل 

عاشق واقعی شدن


@منافع مادی ودنیایی

 @عابرومند نزد مردم

@پاکسازی از رذایل اخلاقی همچون حسد وکینه وطمع و...

@قانع شدن از نعمت های مادی

@زندگی با آسایش

و...


عبادت وریاضت نفس:

هرکسی یک ظرفیتی از عبادت کردن دارد که این ظرفیت به عواملی همچون اعمال ماقبلی.تربیت خانوادگی ومحیط زندگی و...بستگی دارد...

برای مثال یک شخص ظرفیت دارد که میلیونی انفاق کند وکسی هم هست حتی شاید وضعش بهترهم باشد ولی کمتر انفاق میکند واین ظرفیت معنوی را نشان میدهد...

یا یک شخص چنان ظرفیتی دارد که 24ساعت را هشت ساعت فقط مشغول نمازخواندن وقران خواندن وزیارات وانواع دعاها مشغول میشود..یک نفر هم درطول روز نمازهای یومیه رافقط به عبادت میگذراند واین هم  ظرفیت معنوی رانشان میدهد...

ماباید سعی کنیم ظرفیت معنوی را زیاد کنیم....شخصی که تلاش کند کم کم نمازهایش را آرام تر وباحوصله تر بخواند ودرروز سعی کند یک زیارت عاشورایی یک ال یس ویا دعاهای دیگر...اینها باعث میشود ظرفیت عبادی ومعنوی انسان بیشتر شود...

تقوا ظرفیت عبادی انسان را فوق العاده افزایش میدهد...یعنی اگر شخص سعی کند دربرابر گناه ایستادگی کند وبه گناه آلوده نشود این باعث میشود شخص ظرفیت عبادت کردنش زیاد نشود...










۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۹

کلیات عبادت

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۴

کلیات گناه چهار

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲ ب.ظ

راست نویسبه نام خالق هستی

توجیه و دلیل تراشی برای گناه




یک موقع هست انسان گناه میکند ولی بعداز ان پشیمان میشود...ولی یه موقع هم هست انسان گناه میکند بعد نه تنها پشیمان نمیشود بلکه گناه خودرا توجیه میکند گویی ازکار خود راضی است ومیخواهد گناه خود را یک کار معمولی وحتی یک کار خوب ومطلوب جلوه دهد واینجاست که گناه توجیه کردن از خود گناه بیشتر است....خ

خداوند درقران می فرماید (بل الانسان علی نفسه بصیره لو القی معاذیره قیامت ایه 14و15 بلکه انسان خودش بروضع خود آگاه است هرچند درظاهر برای خود عذرهایی بتراشد

توجیه گناه باعث میشود جامعه رنگ گناه به خود بگیرد وکم کم گناه درجامعه رواج پیداکند ویک کار روزمره شود..هرگناهی یک حالت بدتر دارد وآن توجیه گناه است...هیچ گناهی بدتر از توجیه گناه نیست زیرا توجیه گر نه تنها فکر توبه نیست بلکه ب فکر سرپوشی گناه است...از بدترین عواقب گناه ان است که باعث میشود که شخص راه هالی اصللاح بررویش بسته شود و گاه واقعیت هارا درنظر او مسخ ودگرگون می سازد...

 کسی که گناه خودرا توجیه میکند درحقیقت از کار خود پشیمان نیست و برای انجام دادن دوباره سعی به توجیه و عادی جلوه دادن گناه میکند...مثل کسی که سیگار میکشد تا ب او می گوییم چراسیگار میکشی می گوید مشکلات جامعه فکرمان را بدجور مشغول کرده لذا اینجوری گناه خودرا توجیه میکند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۳۲

انسان وراه های شناخت...

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۱۸ ب.ظ

به نام خالق هستی

انسان که ب یه چیز علمی دارد پس انرا شناخته است...

انسان ازراه های مختلف شناخت کسب میکند.یکی از راه های مهم شناخت توسط انسان مقایسه کردن است...

اساسا انسان یک چیزی را میشناسد چون نقطه مقابل انرا شناخته است...مثلا انسان تاریکی را درک میکند چون نور را قبلا درک کرده است..میداند اگر نور دریک جا نباشد پس حتما آنجا تاریک است...

لذا اگر نوری وجود نداشت انسان تاریکی را درک نمیکرد.سایه را درک نمیکرد و...ویا مثلا علم ودانش را درک میکند چون میداند  نقطه مقابله ان جهل ونادان است...تشنه است پس آب میخواهد حال اگر تشنه بود وچیزی ب نام اب وجود نداشت دیگر درطلب آب نبود بلکه فقط میگفت چه حال بدی دارم وچگونه باید خوب شوم...

.پس انسان چیلی از وجودهارا با مقایسه ونقطه مقابل دیدن ان میشناسد...


لذا

     بخاطرهمین است  که شناخت حدا در حدتوان انسان نیست وانسان درشناخت وجود خدا عجزوناتوان است...

چون خدا نقطه مقابلی ندارد که انسان بخواهد خدا را باآن مقایسه کند..خداوند مثل ومانندی ندارد و نقطه مقابل هم برای ان تصور نمیشود یعنی نمیتوان بی خدایی را درک کرد تا خدارا شناخت...

دراصل خدا نمیتوان وجود نداشته باشد.الله نور السماوات والارض...بخاطر همین انسان ازراه مقایسه ونقطه مقابل دیدن نمیتواند ب شناخت خدا دسترسی پیدا کند...

پس برا شناخت خدا ان هم درحد جزیی که انسان را کفایت کند باید سراغ راه هایی مثل عقل واستدلال...تفکر درافرینش...فطرت ادمی و... ب وجود خدا پی برد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۱۸