( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ میلادزارعان» ثبت شده است

مبانی معرفتی

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹ ب.ظ

بنام خالق هستی

 

 

 تفاوت انسان‏ها با یکدیگر

انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند و دین به این تفاوت، توجه داشته و آن را به رسمیت شناخته است. متفاوت دیدن انسان‌ها که موضوعی مهم ولی مغفول است، دارای ضرورت‌ها و آثار و نتایج بسیاری در حوزۀ عمل فردی و اجتماعی است. برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران نیز، باید تفاوت بین انسان‌ها را به رسمیت شناخت. در عین حال تفاوت صفات، روحیات و توانمندی‌های انسان‌ها با یکدیگر، دارای نتایجی مفید و ضروری است.  مستندات زیر نتیجۀ جستاری در منابع دینی است که به این موضوع پرداخته و برخی از این تفاوت‌ها را بیان می‌کند.


آیات

تفاوت در بهره‌های دنیایی

آیه1

انظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ أَکْبرَ دَرَجَاتٍ وَ أَکْبرَ تَفْضِیلاً (اسراء21)

با تأمل بنگر چگونه برخى از آنان را بر برخى [در امور مادى و بهره‏هاى دنیایى‏] فزونى بخشیدیم، و همانا آخرت از نظر درجات برتر، و از جهت فزونى بیشتر است‏

تفاوت در خلق و خوی

آیه2

قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبیلا (الإسراء : 84)

بگو: هر کس بر پایه خلق و خوى و عادت‏هاى اکتسابى خود عمل مى‏کند، پس پروردگارتان به کسى که راه یافته‏تر است، داناتر است.

تفسیر

آیه کریمه عمل انسان را مترتب بر شاکله او دانسته به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است چنانچه در فارسى گفته‏اند" از کوزه همان برون تراود که در اوست" پس شاکله نسبت به عمل، نظیر روح جارى در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنویات او را نشان مى‏دهد.

و این معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهاى علمى به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانى و احوال روح و میان اعمال بدنى رابطه خاصى است، و معلوم شده که هیچوقت کارهاى یک مرد شجاع و با شهامت با کارهایى که یک مرد ترسو از خود نشان مى‏دهد یکسان نیست، او وقتى به یک صحنه هول‏انگیز برخورد کند حرکاتى که از خود بروز مى‏دهد غیر از حرکاتى است که یک شخص شجاع از خود بروز مى‏دهد و همچنین اعمال یک فرد جواد و کریم با اعمال یک مرد بخیل و لئیم یکسان نیست.

منبع:

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏13، ص: 262


روایات

اگر تفاوت بین انسان‌ها نبود هلاک می‌شدند

متن:

امام علی (ع): لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا

ترجمه:

مردم تا زمانى که متفاوت باشند، همواره در خیر و خوبى هستند و همین که یکسان شوند نابود شوند.

منبع:

الأمالی، شیخ صدوق، ص: 446


علم به تفاوت در خلقت، ازبین برندۀ اختلافات

متن:

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ ابْتِدَاءُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ

قَالَ کُنْ مَاءً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ کُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقْ مِنْکَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیَتِی ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَامْتَزَجَا فَمِنْ ذَلِکَ صَارَ یَلِدُ الْمُؤْمِنُ الْکَافِرَ وَ الْکَافِرُ الْمُؤْمِنَ ثُمَّ أَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَإِذَا هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ

فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ

وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُسْعِرَتْ

فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا

فَقَالَ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً فَکَانَتْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا-

 فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَادْخُلُوهَا فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِیَةُ- فَلَا یَسْتَطِیعُ هَؤُلَاءِ أَنْ یَکُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ وَ لَا هَؤُلَاءِ مِنْ هَؤُلَاء

ترجمه:

امام باقر(ع) فرمود: اگر مردم بدانند، آغاز آفرینش چگونه بوده، دو تن با یک‌دیگر (در امر دین) اختلاف نمی‌کنند. همانا خداى عز و جل پیش از آنکه مخلوق را بیافریند، فرمود: آبى گوارا پدید آی! تا از تو بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم، و آبى شور و تلخ پدید آى! تا از تو دوزخ و اهل معصیتم را بیافرینم، سپس به‌ آن دو دستور فرمود تا آمیخته شدند، از این جهت است که مؤمن کافر زاید و کافر مؤمن.

آنگاه گلى را از صفحه زمین برگرفت و آن را به شدت مالش داد، به ناگاه مانند مور به جنبش در آمدند

سپس به اصحاب یمین فرمود: به سلامت به سوى بهشت

و به اصحاب شمال فرمود: به سوى دوزخ و باکى هم ندارم.

آنگاه امر فرمود تا آتشى افروخته گشت

و به اصحاب شمال فرمود: در آن داخل شوید، از آن ترسیدند و پرهیز کردند،

سپس به اصحاب یمین فرمود: داخل شوید: آنها داخل شدند،

پس فرمود: سرد و سلامت باش آتش سرد و سلامت شد.

اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از لغزش ما در گذر و از نو بگیر، فرمود: از نو گرفتم، داخل شوید، ایشان به رفتند و باز ترسیدند، در آنجا فرمانبردارى و نافرمانى پا برجا گشت، پس نه این دسته میتوانند از آنها باشند و نه آنها میتوانند از اینها باشند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 6


دانستن تفاوت انسان‌ها باعث عدم سرزنش یکدیگر

متن:

عَنْ شِهَابٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى هَذَا الْخَلْقَ لَمْ یَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَکَیْفَ ذَاکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَجْزَاءً بَلَغَ بِهَا تِسْعَةً وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً ثُمَّ جَعَلَ الْأَجْزَاءَ أَعْشَاراً فَجَعَلَ الْجُزْءَ عَشْرَةَ أَعْشَارٍ ثُمَّ قَسَمَهُ بَیْنَ الْخَلْقِ فَجَعَلَ فِی رَجُلٍ عُشْرَ جُزْءٍ وَ فِی آخَرَ عُشْرَیْ جُزْءٍ  حَتَّى بَلَغَ بِهِ جُزْءاً تَامّاً وَ فِی آخَرَ جُزْءاً وَ عُشْرَ جُزْءٍ  وَ آخَرَ جُزْءاً وَ عُشْرَیْ جُزْءٍ وَ آخَرَ جُزْءاً وَ ثَلَاثَةَ أَعْشَارِ جُزْءٍ حَتَّى بَلَغَ بِهِ جُزْءَیْنِ تَامَّیْنِ ثُمَّ بِحِسَابِ ذَلِکَ حَتَّى بَلَغَ بِأَرْفَعِهِمْ تِسْعَةً وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً  فَمَنْ لَمْ یَجْعَلْ فِیهِ إِلَّا عُشْرَ جُزْءٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى أَنْ یَکُونَ مِثْلَ صَاحِبِ الْعُشْرَیْنِ وَ کَذَلِکَ صَاحِبُ الْعُشْرَیْنِ لَا یَکُونُ مِثْلَ صَاحِبِ الثَّلَاثَةِ الْأَعْشَارِ وَ کَذَلِکَ مَنْ تَمَّ لَهُ جُزْءٌ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَنْ یَکُونَ مِثْلَ صَاحِبِ الْجُزْءَیْنِ وَ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ هَذَا الْخَلْقَ عَلَى هَذَا لَمْ یَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً.

ترجمه:

شهاب گوید: شنیدم امام صادق(ع) فرمود: اگر مردم می‌دانستند که خداى تبارک و تعالى این مخلوق را چگونه آفریده، هیچ کس دیگرى را سرزنش نمی‌کرد، عرض‌کردم:- اصلحک اللَّه- مگرچگونه بوده است؟ فرمود: همانا خداى تبارک و تعالى اجزائى آفرید و آنها را تا 49 جزء رسانید، سپس هر جزئى را ده بخش کرد (تا جمعا 490 بخش شد) آنگاه آن‌ها را میان مخلوق پخش کرد، و به مردى یک دهم جزء داد و به دیگرى دو دهم تا به یک جزء کامل رسانید و به دیگرى یک‌ جزء و یک دهم داد و به دیگرى یک جزء و دو دهم و به دیگرى یک جزء و سه دهم تا بدو جزء کامل رسانید، سپس به همین حساب به آن‌ها داد تا به عالی‌ترینشان 49 جزء داد، پس کسى که تنها یک دهم جزء دارد، نمی‌تواند مانند دو دهم جزء دار باشد و نیز آن‌که دو دهم دارد مثل صاحب سه دهم نتواند بود و نیز کسى که یک جزء کامل دارد، نمی‌تواند مانند داراى دو جزء باشد، و اگر مردم می‌دانستند که خداى عز و جل این مخلوق را بر این وضع آفریده هیچ کس دیگرى را سرزنش نمى‏کرد.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 44


تفاوت در مقدار ایمان

روایت1:

متن:

عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْقَرَاطِیسِی‏ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع‏) یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ إِنَّ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ‏ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَى شَیْ‏ءٍ حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ.

ترجمه:

عبدالعزیز گوید امام صادق(ع) به من فرمود: ای عبد‌ العزیز! ایمان، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله‏هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى‏شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین‏تر خود چنین سخنى بگوید). آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى‏اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالاکشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى‏شکنى. و هر کس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


روایت2:

متن:

الإمام الباقر(ع): إنَّ المُؤمِنینَ عَلى‏ مَنازِلَ، مِنهُم عَلى‏ واحِدَةٍ، و مِنهُم عَلَى اثنَتَینِ، و مِنهُم عَلى‏ ثَلاثٍ، و مِنهُم عَلى‏ أربَعٍ، و مِنهُم عَلى‏ خَمسٍ، و مِنهُم عَلى‏ سِتٍّ، و مِنهُم عَلى‏ سَبعٍ. فَلَو ذَهَبتَ تَحمِلُ عَلى‏ صاحِبِ الواحِدَةِ ثِنتَینِ لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الثِّنتَینِ ثَلاثاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الثَّلاثِ أربَعاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ الأَربَعِ خَمساً لَم یَقوَ، وعَلى‏ صاحِبِ الخَمسِ سِتّاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ صاحِبِ السِّتِّ سَبعاً لَم یَقوَ، و عَلى‏ هذِهِ الدَّرَجات‏‏.

ترجمه:

امام باقر(ع): مؤمنان، داراى درجات اند. بعضى از آنان، یک درجه دارند؛ بعضى دو درجه، بعضى سه درجه، بعضى چهار درجه، بعضى پنج درجه، بعضى شش درجه، و بعضى هفت درجه. بنا بر این، اگر خواسته باشى بر آن که یک درجه دارد، دو درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که دو درجه دارد، سه درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که سه درجه دارد، چهار درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که چهار درجه دارد، پنج درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. اگر بر آن که پنج درجه دارد، شش درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد و اگر بر آن که شش درجه دارد، هفت درجه بار کنى، تاب نمى‏آورد. درجات، این‌گونه‌اند.

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


روایت3:

متن:

الإمامُ علی(ع)- لَمّا ذُکِرَ عِندَهُ اختِلافُ الناسِ-: إنّما فَرَّقَ بَینَهُم مَبادِئُ طِینِهِم، و ذلکَ أنّهُم کانوا فِلقَةً مِن سَبَخِ أرضٍ و عَذبِها، و حَزنِ تُربَةٍ و سَهلِها، فَهُم عَلى حَسَبِ قُربِ أرضِهِم یَتَقارَبُونَ، و على‏ قَدرِ اختِلافِها یَتَفاوَتُونَ، فَتامُّ الرُّواءِ ناقِصُ العَقلِ، و مادُّ القامَةِ قَصیرُ الهِمَّةِ، و زاکِی العَمَلِ قَبیحُ المَنظَرِ، و قَریبُ القَعرِ بَعیدُ السَّبرِ، و مَعروفُ الضَّریبَةِ مُنکَرُ الجَلِیبةِ، و تائهُ القَلبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، و طَلِیقُ اللِّسانِ حَدیدُ الجَنان‏

ترجمه:

امام علی(ع): چون در حضور آن حضرت سخن از تفاوت میان آدمیان به میان آمد- فرمود: مبدأ طینت مردم، میان آنان تفاوت ایجاد کرده است؛ به این معنا که آنها از تکه یا قطعه‏اى بودند که از زمین شور و شیرین و خاک درشت و نرم ترکیب شده است؛ بنابر‌این، آدمیان بر حسب نزدیک بودنِ خاکشان به یکدیگر، با هم نزدیکند و به اندازه جدایى خاکشان از یکدیگر، متفاوتند. بنابراین بسا نیکو چهره‏اى ببینى کم‌خرد، و بلند قامتى کوتاه همّت، و نیکوکارى زشت‏رو، و خُرد‌جثه‏اى ژرف‏اندیش، و نیک‏سیرتى با ظاهرى کریه و سرگشته‌دلى پراکنده‌هوش و گشاده‏زبانى آگاه و بینا.

منبع:

نهج البلاغة، خطبه: 234 ص: 355


روایت4:

متن:

عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ یَبْرَأُ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَکْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَنْفَذُ بَصَراً مِنْ بَعْضٍ وَ هِیَ الدَّرَجَاتُ‏ [أی درجات الإیمان أوهى الدرجات التی ذکرها اللّه فی قوله:« هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ»(آل عمران163)

ترجمه:

صباح بن سیابه گوید: امام صادق(ع) فرمود: شما را با بیزارى چه‌کار که از یک‌دیگر بیزارى می‌جوئید؟ همانا مؤمنین بعضى از بعض دیگر افضل‌اند و بعضى از بعض دیگر نمازش بیشتر است و بعضى تیز‌بینیش بیشتر است و همین است درجات ایمان (که خداى تعالى فرماید: همه آنان را [چه مؤمن، چه کافر] نزد خدا درجات و منزلت‏هایى [متفاوت‏] است‏)

منبع:

الکافی، ج‏2، ص: 45


تفاوت در درجات نزد خدا

متن:

عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ * هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ‏»(آل‌عمران162و163) فَقَالَ: اللَّهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ هُمْ وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ بِوَلَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ إِیَّانَا یُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ لَهُمُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى.

ترجمه:

عمار ساباطی می‌گوید از امام صادق (ع) پرسیدم در باره کلام خداوند متعال که فرمود: آیا کسى که از خشنودى خدا پیروى کرده مانند کسى است که بخشم خدا گرفتار شده و در دوزخ جایگاه دارد؟ چه بد سرانجامیست! ایشان درجات مختلفى نزد خدا دارند» آنها که پیرو رضوان خدایند همان ائمه‏اند، اى عمار! بخدا که آنها [ائمه (ع)] درجات اهل ایمانند، که بوسیله ولایت و معرفت آنها [مومنین] نسبت بما [اهل بیت]، خدا اعمال نیکشان را چند برابر کند و درجات عالى آنها را افراشته سازد.

منبع:

الکافی، ج‏1، ص: 430


تفاوت در میزان فهم و درک علم

متن:

امام علی(ع): لَیسَ کُلُّ العِلمِ یَستَطیعُ صاحِبُ العِلمِ أن یُفَسِّرَهُ لِکُلِّ النّاسِ؛ لِأَنَّ مِنهُمُ القَوِیَّ وَ الضَّعیفَ و لِأَنَّ مِنهُ ما یُطاقُ حَملُهُ و مِنهُ ما لا یُطاقُ حَملُهُ، إلّا مَن یُسَهِّلُ اللّهُ لَهُ حَملَهُ و أعانَهُ عَلَیهِ مِن خاصَّةِ أولِیائِه

ترجمه:

امام علی (ع): هر علمى چنان نیست که دارنده‏اش بتواند آن را براى تمام مردم تبیین کند؛ زیرا برخى از مردم [در فهم آن‏] قوى و برخى ضعیف‏‏اند و برخى دانش‏‏ها قابل تحمّل و برخى غیر قابل تحمّل‏‏اند، مگر براى آن که از اولیاى مخصوص خداوند باشد که خدا شنیدن آن را برایش آسان مى‏‏کند و او را در این کار، کمک مى‏‏رساند.

منبع:

التوحید شیخ صدوق، ص: 268

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۹

نظام دین

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۱۸ ب.ظ


بنام خالق هستی

 



نظام دین را دریابید

تا حالا سخنرانی از خیلی ها  شاید گوش کرده باشید


اما خیلی  جاها از پراکندگی نظام دین در بین سخنرانیهای خطیبان به چشم میخورد
جایی میشنوی که برای چه باید در فلان موقعیت صبور باشی برای چه در فلان وضعیت شاکر باشی
در حالی که ممکن است نظر خطیب دیگر چیز دیگر باشد
البته نباید منکر نظریات دیگران شد
اما شاید همه کس به اصل و ریشه علت نپردازند
 
نظام دین یک مسئله بسیار مهم است که کمتر افرادی نظام دینی  صحیح و قوی دارند
نظام دین در روایات به یک نخ تسبیح تشبیه شده است که دانه های تسبیح را به دور هم جمع می اورد و در کنار یکدیگر قرار میدهد
شما شاید تسبیح های عقیق ام البنین را یده باشید تسبیح های عقیق بارنگ های مختلف
دراین تسبیح ها قشنگ ترین انها تسبیحی است که دانه های ان با یک نظم خاصی و مرتبی در کنارهم چیده شده باشند
نظام دین هم همینطور است
معارف دین باید جای مخصوص خود را داشته باشد تا شخص در موقعیت های مختلف بداند از کجای دین باید مایه بگذارد  و وظیفه خود را بهتر بشناسد
تجربه نشان داده است که کسانی از نظام دینی و تفکر ناب اسلام برخوردارند که بینش و بصیرت قوی از قران و روایات اهل بیت علیهم السلام برخوردار هستند
این نظام با تلاش و کوشش فروان و توکل و توسل در این راه حاصل میشود
انچه که من تجربه کرده ام و نظریات کارشناسی دوستان را شنیده ام یکی از کسانیکه از چنین سطحی برخوردار است استاد محترم حجت الاسلام علیرضا پناهیان است
ایشان به اصل و ریشه معارف نظر میکنند و جمع بندی دقیقی از آیات قرآن و احادیث دارند
از من میشنوید اگر میخواهید وظیفه اصلی و شاه راه رشد و تعالی در مسیر معنویت را پدا کنید سلسله سخنرانی های استاد پناهیان با موضوع تنها مسیر را دنبال کنید
این مجموعه سخنرانی حدودا ۹۰جلسه است
این ۹۰ جلسه شما را به بینش دینی نابی اشنا میکند
در پست های قبل هم پیشنهاد دادم برنامه موزیک اسپید را دانلود کنید و سخنرانی هارا با سرعت بیشتر که زمان کمتری ازشما بگیرد گوش کنید
شایان ذکر است که دیگر  موضوعاتی که ایشان ب آن پرداخته اند هم فوق العاده است اما تنها مسیر گل سر سبد آنها است


التماس دعا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۱۸

نظام فکری ناب علیرضا پناهیان

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۲۸ ب.ظ

بنام خالق هستی


🔰چرا باید رنج بکشیم؟ (دلیل سوم)

🌀برای اینکه تاحدی بفهمیم «جهنم چه خبر است!» و از آن دوری کنیم


🔸#چگونه_آسوده‌تر_زندگی_کنیم؟ج9


🔻اگر جهنم را بفهمی؛ دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند!


🔻چرا مشکلات مؤمنین در دنیا بیشتر از دیگران است؟ راه کم‌شدن این مشکلات چیست؟


🔻استغفار، غم را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد


🔻گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم، گاهی برای این است که خرابی‌های وجودمان درست شود

______________

#علیرضا_پناهیان


🔶یکی از دلائل دین‌گریزی این است که بعضی‌ها فکر می‌کنند دین‌داران دنبال آسایش و لذت نیستند و دین باعث رنج و سختی است. این سوءتفاهم بزرگی است که باید برطرف شود. در حقیقت، زندگیِ غیردینی عامل سختی و دشواری است. خداوند می‌فرماید: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»(طه/124) دین برای زندگیِ راحت‌تر و آسودگی بیشتر است.


🔶همۀ لذت‌ها فقط در آسودگی پدید می‌آید اما مردم غالباً برای رسیدن به لذت-با ارتکاب گناه- آسودگی خود را ذبح می‌کنند. راه باطل همه‌اش سوءتفاهم است؛ کمااینکه ابلیس، آدم(ع) را در بهشت، دچار سوءتفاهم کرد و طبیعتاً ما را-که در بهشت نیستیم- بیشتر به سوءتفاهم می‌اندازد.


🔶درک فلسفۀ رنج، یک راه رسیدن به آسودگی است. گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم و گاهی برای این است که خرابی‌های ما درست شود. یکی از این خرابی‌ها تکبر است که مثل علف هرز در وجود ما رشد می‌کند. نفس انسان، مکار است؛ تا یک‌مقدار خوب می‌شوی، دچار تکبر می‌شود، لذا باید مدام تکبر را از بین برد.


🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ... إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ» (نهج‌البلاغه/خطبۀ 192) خدا انسان را به انواع بلاها گرفتار می‌کند تا تکبرش را خارج کند و در جانش، تذلل پدید آورد. اگر اوضاعت پیچیده شد بگو: «خدایا من کجا تکبر کردم و متوجه نبودم؟» بهترین وسیله برای رهایی از تکبر و نابودکردنِ آن، نماز و سجده‌های طولانی است. اگر خودمان تذلل در جان‌مان پدید بیاوریم، خیلی از بلاهای ما از بین می‌رود.


🔶بعد می‌فرماید: این بلاها اسباب عفو است «لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه» (همان) طبق روایات، استغفار همّ و غمّ را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد(اعلام‌الدین/294) بگو «خدایا من چه مرضی دارم که درستش نکرده‌ام؟» بگرد آن عیب و مرض را پیدا کن، شاید مشکلت حل شود(البته همۀ مشکلات، به این روش حل نمی‌شوند)


🔶یک فلسفه برای‌ لذت‌های دنیا، این است که «بهشت را بفهمیم» علی(ع) می‌فرماید: خدا لذت‌هایی را در دنیا به انسان می‌چشاند تا بفهمد بهشت چه خبر است! (أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ اللَّذَّاتِ لِیَسْتَدِلُّوا بِهِ... الْجَنَّةُ ؛ احتجاج طبرسی/1/207) برای اینکه وقتی خدا دربارۀ بهشت توضیح می‌دهد، یک چیزی متوجه بشویم. اگر بهشت را بفهمی دیگر، لذت این دنیا را نمی‌خواهی! از فهمِ بهشت، لذتی می‌بری که دیگران از خودِ دنیا آن‌قدر لذت نمی‌برند.


💠 فلسفۀ رنج چیست؟ قبلاً دو دلیل برایش ذکر کردیم. سومین دلیلش این است که یک‌مقدار بفهمیم جهنم چه خبر است و از آن دوری کنیم و بفهمیم که اصلِ رنج در آنجاست. «علی(ع): وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ الْآلَامِ لِیَسْتَدِلُّوا بِهِ... النَّار» (همان) خودت جهنم را بفهم و از آن بترس؛ آن‌وقت دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند!


💠مشکلات دنیا برای همه هست اما برای مؤمنین بیشتر از دیگران است، چون خدا می‌خواهد مؤمنین را در این دنیا سالم‌تر نگه دارد(یعنی کمتر دچار فساد و خرابی شوند) تا آن دنیا بیشتر به آنها برسد. 


💠حالا اگر بخواهیم هم مؤمن باشیم هم کمتر مشکل داشته باشیم چه؟ اهل‌بیت(ع) فرموده‌اند: شیعیان ما زیاد دعا کنند تا خدا مشکلات‌شان را کم کند و اِلا چون دوست ما هستند، بلاها و مشکلات‌شان زیاد خواهد بود (لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِینَ...؛کافی/2/261) (فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً...؛امالی طوسی/154)


💠بنا بود زجر بکشی تا رشد کنی اما بجایش درِ خانۀ اهل‌بیت(ع) ناله می‌زنی و رشد می‌کنی. وقتی با دعا و توسل به خدا متصل بشوی، دیگر لازم نیست زیاد رنج بکشی. در مشکلات و گرفتاری‌ها، با دعا و توسل کارمان راه می‌افتد.


💠با بلا و نعمت، کمی به جهنم و بهشت عارف می‌شویم اما در روضۀ امام حسین(ع) عمیقاً با جهنم و بهشت آشنا می‌شویم. روضه، نفرت از جهنم و اشتیاق به بهشت، به ما می‌دهد. جهنم جایی است که حرمله و شمر هستند. بهشت هم جایی است که أباالفضل(ع)‌ دارد! ما این‌قدر می‌فهمیم «آنجایی که حسین(ع) نیست جهنم است و آنجایی که عباس(ع) هست بهشت است!»


🚩حسینیه حقشناس- ۹۶.۷.۸


@Panahian_text

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۲۸

جایگاه و ارزش نیت

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ ق.ظ

 

بنام خالق هستی

 

جایگاه و ارزش نیت


نیت کن نیکی ببر
ما هنوز جایگاه و ارزش نیت را در سرای آخرت را درک نکرده ایم
نیت از اصولی ترین معارف دینی ما است و درواقع عملی بدون نیت فایده ای ندارد
در روایات معصومین نیت به روح عمل تعبیر شده است
برای روشن شدن مطلب به داستان زیر که در نهج البلاغه شریف است توجه نمایید


و من کلام له علیه السلام لما أظفره الله بأصحاب الجمل

وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ

 

فَقَالَ لَهُ علیه السلام أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ

ترجمه:

نیّت جهاد

پس از آنکه خداوند امام را در نبرد جمل بر دشمن پیروز کرد، یکی از یارانش گفت: کاش فلان برادرم شاهد پیروزیت بر دشمن بود. امام فرمود: «آیا دل برادرت با ماست». گفت: آری. فرمود: او با ما و در جمع یاران ماست، و بالاتر آنکه گروههایی که در پشت پدران و زهدان مادرانند، در شمار این سپاهند که بزودی زمانه آنان را به صحنه آورَد و ایمان بدانان نیرو گیرد.

این است که ظرفیت انسان اینقدر بالا است و خداوند انچنان سفره رحمت را بر انسانها گستردادنده است که گذشت زمانه نمیتواند انسان را از کمالات وقایع تاریخ محروم سازد
بله واقعه عاشورا در یک روز از برهه تاریخ اتفاق افتاد و تمام شد رفت اما اینطور نیست که فیض این واقعه فقط مختص یاران امام حسین ع باشد بلکه هر کسی با توجه به ظرفیت وجودیش و درجه نیت و اخلاصش میتواند در هر زمانه ای  و با گذشت هزاران سال  از این حماسه بهره مند شود

به داستان دیگری هم توجه کنید
معلم اخلاق، شهید دستغیب در یکی از کتاب هایش از جلد سیزده «بحار الأنوار» از کتاب «کشف الغمة» اربلی نقل می کند:

محی الدین اربلی گفت: روزی در خدمت پدرم بودم. مردی نزد او بود و چرت می زد.

در آن حال عمامه از سرش افتاد و جای زخم بزرگی در سرش نمایان شد. پدرم علت آن زخم را پرسید، گفت: این زخم را در جنگ صفین برداشتم. گفتند: تو کجا و جنگ صفین کجا؟!

گفت: وقتی به مصر می رفتم، مردی با من همسفر شد، در بین راه درباره جنگ صفین صحبت شد، همسفرم گفت: اگر من در صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یارانش سیراب می کردم. من هم گفتم: اگر من در میدان صفین بودم شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش سیراب می کردم و اینک من و تو از یاران علی و معاویه ملعون هستیم بیا با هم جنگ کنیم، در آن حال با هم در آویختیم و زد و خورد مفصلی کردیم، یک وقت متوجه شدم که بر اثر زخمی که به سرم رسیده از هوش می روم، در آن اثنا دیدم شخصی مرا با گوشه نیزه اش بیدار می کند، چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید، در آن حال بهبودی یافت و فرمود: همین جا بمان و سپس ناپدید شد، آن گاه در حالی که سر بریده همسفرم را در دست داشت ظاهر شد و فرمود: این سر دشمن توست، تو به یاری ما برخاستی ما هم تو را یاری کردیم چنان که هرکس خدا را یاری کند خدا او را نصرت می دهد، پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: صاحب الامر علیه السلام.

آن گاه فرمود: هرکس از تو پرسید این زخم چه بوده؟ بگو: این ضربتی است که در صفین برداشته ام! !

البته اینطور هم نیست که پاداشی را که یاران ناب سیدالشهدا میدهند به ما دهند بالاخره انها از دنیای خودشان مایه گذاشتند. از عمرشان مایه گذاشتند زخم ها و ضربتها خوردند و شدید ترین بلاها در یک نیم روز بر انها وارد شد
در حدیثی از امام سجاد ع  در نسبت بلاها در روز عاشورا و بعد عاشورا ایراد است که
اگر پیامبر به انها وصیت میکرد که ما را به بدترین نحو اذیت کنند بیشتر از این نمیتوانستند عمل کنند

پس مسلما پاداش انها مختص خود انها است اما با نیت خالص ماهم از فیض زیادی میتوانیم بهره مند شویم

مطلب مهم:
مفسران در شرح چنین روایاتی نکته ای را بیان میکنند که برای استفاده کنندگان حائز اهمیت است:
ا
کسی میتواند با نیت از فیضی بهره مند شود ک اگر وظیفه ای بر انها در زمانه خودشان وارد  است انرا انجام دهند
ما همان اندازه در نیت مان برای کمک رسانی به امام حسین شریکیم که الان داریم حجت بن الحسن را یاری میکنیم
کمک رسانی امام زمان چیست:
همین گناه نکردن ها
همین تقواها
همین دعاها برای فرج

نتیجه:
در هرکاری نیت کنیم
حتی سنگ برداشتن مان در خیابان برای عابران هم برای رضا خدا  باشد

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۴

طلبه های دوست داشتنی

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ ب.ظ


بنام خالق هستی


انتقادی بر احوالات برخی طلبه ها

حوزه رفتن و طلبه شدن یک فرصتی است که شاید به همه کس داده نشود البته اشتباه نشود گفتیم که یک فرصت است پس اینطور نیست که هرکسی رفت تو حوزه و طلبه شد دیگر سعادتش تضمین شد و اینکه اوضاعش دیگر بهتر از کسانی است که طلبه نیستند
طلبه ها باید ازاین فرصتی که به انها داد شده است ب درستی استفاده کنند
به بیانی رسالت شان را تشخیص دهند و در راستای ان تلاش کنند
اما چقدر از طلبه ها رسالت شان را میشناسند و یااینکه میشناسند اما تلاش میکنند ؟؟؟
در گوشه کنار هر شهر و دیاری طلبه ها را میبینیم که مشغول به کارهای فرهنگی و بسیج و ...هستند
اما سوال اینجاست که این کار چقدر درست است/؟؟؟
من مخالف  کارهای فرهنگی نیستم!
اما اگر کسی وظیفه اش را در حوزه بشناسد فکر نمیکنم حالا حالاها اینطور بتواند برای کارهای فرهنگی وقت بگذارد
ببینید دوستان
تحصیل در حوزه با تحصیل در دانشگاه خیلی متفاوت است
یعنی اگر خروجی موفق در حوزه را در نظر بگیریم انگاه نوع تحصیل و وقت و تلاش تحصیل در حوزه خیلی متفاوت در دانشگاه خواهد بود
ما خودمان در خویشاوندانمان روحانی داریم که بنده تفاوت را در شخصیت و میزان علمی ایشان با بسیاری از روحانیون به وضوح دیده ام و مراوده و مباحثه با ایشان بنده را به این نتیجه رساند که کمتر طلبه هایی اینطور در تحصیل تلاش و کوشش کرده و میکنند
خب بعضی ها شاید اینطور توجیه کنند که ما درس هایمان را خوب میخوانیم و به فعالیت هاب جانبی و فرهنگی مان نیز میپردازیم
چه بگویم؟؟
باشه قبول
اما اگر شما توانستید ادبیات عرب را طوری فرا بگیرید که تک تک ایه های قران را بتوانید تجزیه و ترکیب کنید باشه بروید سراغ کارهای فرهنگی
اگر توانستید طوری در روایات کار کنید که موضوعی نباشد در اسلام که اگر حدیثی از ان مضوع از معصوم صادر شده شما در حافظه داشته باشید
من دیدم کسانیکه روایات هارا با متن عربی به ذهن سپرده اند
حدیثی که از معصوم صادر شده خدا میداند عین وحی است فلذا خیلی فرق بین عین متن با ترجمه فارسی آن است
رابطه ایات قران با یکدگر .رابطه احادیث با یکدیگر.رابطه احادیث و ایات قران اینها مسائلی بس ضروری برای یک عالم دین است و چیزی نیست که به این راحتی به ان دست یافت
طلبه که نباید سخنان و نظزیات دیگران را قرقره کند
طلبه راه خود را باید به مردم پیام رسانی کند
طلبه ای که با قوت پژوهش کندبه نقد سخان و نظریه های بزرگان نیز برمی خیزد
و این شدنی است
ما که نباید قواعد اسلام را فقط در کلام بزرگان  خلاصه کنیم
نمیخواهم کلام اندیشمندان را زیر سوال ببرم
منتهاش میخواهم بگویم که این که پایان کار نیست
باید کوشش کرد زحمت کشید
باید کار کرد
باید عرق ریخت
اما اگر این تلاش ها برای خدمت به امام زمان و باز کرده گره ای از معارف نباشد مفت نمی ارزد
ما به کسی که تلاش ها کرده و نظریه های دقیقی دارد اما غروری بر او حاکم است که نظریاتش را بخواهد با غرور به رخ دیگران بکشد بیشتر انتقاد داریم
خطاب من به طلبه های پایه های یک تا ده است مخصوصا
طلبه ها روحانیون عزیز
دوستان من
در این برهه زمانی که قرار دارید وقت طلوع نیست
به قول دوستی الان وقت شیرجه زدن نیست
بچسبید به دروس تحصیلی تان
خدا حفظ   کند ایت الله ناصری را
میفرمایند طلبه ها مطالعه کتب جانبی را تا پایان سطح سه کنار بگذارند و فقط بچسبند به دروس حوزه
این حرف مطلق نیست
اما منظور ارزش تحصیل دروس حوزه را میرساند
من فقط میدانم باید خیلی کار کرد تا به معارف دقیقی دست یافت
فعالیت های فرهنگی را دوستان ماهم میتوانند میتوانند انجام دهند
خدا خیر دهد به بچه هیئتی ها و بسیجی ها
این کارها را بهتر است این خادمان حسینی انجام دهند
نه اینکه طلبه ها این کارها را ببوسند بزارند کنار
خیر
اما پاره وقتی و جاییکه واقعا احساس کنید حضور شما نقش بسزایی دارد
که البته در اینصورت هم تحصیل با قوت نباید نقشش کمرنک تر شود
موفق باشید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۲

یک شاه راه معنوی

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۲۵ ق.ظ

بنام خالق هستی


مرحوم علامه کشمیری استاد شیخ جعفر ناصری نقل میکند که :

روزی در ایوان طلای امیرالمومنین مرحومامام را دیدم دستم را به سر شانه او زدم و به او گفتم:

اقا به جان این امیرالمومنین قسم من شما را خیلی دوست دارم

به من بگویید چه کرده اید که به این صمود و وجود و معنویت دست یافته اید؟؟؟

امام فرمودند:

قرآن آقا  قرآن قرآن که البته مراحی دارد و مرحله اول آن تلاوت و توجه است


شرح : همه کسانی که اهل  تلاوت قرآن هستند می دانند که تلاوت واقعا یک حس معنوی خاصی به انسان دست میدهد و واقعا یک لذت بخصوصی دارد

بخاطر همین است که در روایات آمده که شراب مومن در دنیا قرآن است  تلاوت قرآن است

و واقعا همینطور است زیرا انسان با تلاوت قرآن یک مستی معنوی به او دست میدهد

تجربه نشان داده شده که با طرف با تلاوت قرآن درعین همان زمان اراده ای بر یک فعالیت معنوی دیگر پیدا کرذه اند ویا پشیمانی از یک خسرانیت پیشین خود کسب خواهند کرد
همچنین به گفته یکی از مدعیان میفرمود قرآن خواندن به انسان قدرت تحلیل میدهد و درست گفته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۲۵

انسان و آرزوها

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ
به نام خالق هستی
هرانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند...خیلی ها آرزو دارند بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و...

 محیط زندگی...اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند...


 ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که ازمعنویت بالایی برخواردار نیستنو و دربند مادیات هستند...
 انسان هرچه ظرفیت معنویتش بیشتر شود معمولا اهداف معنوی پیدا خواهد کرد...
 انسان هرچه طاعتش بیشتر شود ظرفیت معنوی بیشتر پیداخواهدکرد..
شکرنعمت نعمتت افزان کند کفرنعمت از کفت بیرون کند مصداق همین بحث است انسان هرچه برای نعمتهای خدا شکرگذار باشد خدا ظرفیت بیشتری برای نعمتها بهش خواهد داد...

انسان و تنوع طلبی
همه ما میدانیم که انسان بسیار متنوع طلب است...انسان هرچقدرهم پی مال وثروت برود بیشتر تشنه تر میشود...
طمع انسان دو بعد دارد...بعد مثبتوووبعد منفیوو
بعد مثبت: اینکه انسان تشنه علم ودانش ومعنویت وامثال اینها باشد خوب است وانسان را به هدف حقیقی نزدیکتر میکند...

بعد منفی: ولی طمع انسان ذرزمینه مال وثروت وشهوت وامثال چنین خواسته های نفسانی نه تنها انسان سیراب میشود بلکه روزبه روز تشنه تر ودرباتلاق طمع فروتر میرود و لحظه به لحظه انسان راازاهداف خدایی دور و دورتر خواهدکرد... 

فلسف تنوع طلبی انسان: حقیقت این است که انسان یک موجودی آسمانی است وبرای انجام ماموریت به زمین فرستاده شده است...بخاطرهمین است که انسان پی هرچیز به جز خدا رود سیراب نمیشود وتشنه تر خواهدشد...گمشده ی انسان خداست وانسان فطرتا دنبال خدا می گردد هرچند شاید به اشتباه پی چیزهای دیگر برود ولی او ذاتا  خدا را خواستار است...





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۲۳

تلبیس شیطان

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۵۶ ب.ظ

بنام خالق هستی

تلبیس شیطان

مقدمه

شما زمانیکه بخواهید یک سخن راست از یک واقعیتی را بگویید فقط میتوانید همان حقیقت را بیان کنید تا راست گفته باشید و صداقت به خرج دهید یعنی شما در یک محدودیت سخن هستید اگر دیشب فلان ساعت در منزل بوده اید حرف صادق همان است که در منزل بوده اید ولی اگر بخواهید دروغ بگویید شما دیگر در محدودیتی نیستید و بی نهایت حرف خلاف واقع میتوانید بگویید

یعنی درواقع سخن صادق در یک جمله حقیقت محدودیت دارد و لی خلاف ان واقع را میتوان با هزاران سخن دروغ بیان کرد

شیطان دروغ میگوید

او با دادن وعده و آرزو دروغ را به خورد شما میدهد

خداوند در سوره نسا میفرماید

یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلا غُرُورًا ﴿١٢٠﴾

ترجمه : شیطان به آنها وعده دروغ میدهد و در ارزوهای سراب وار می اندازد و جز وعده فریبنده به آنها نمی دهد

دقت شود

میفرماید جز وعده فریبنده

این را برای خودمان تکرار کنیم

جز وعده فریبنده

جز وعده فریبنده

دراین مقاله قصد داریم یکی ازجاهاییکه شیطان با لباس وعده و آرزو به نیت انسان رخنه میکند را بیان کنیم

اساسا این ترفند شیطان یک ترفند قوی است که بسیاری از انسانها را قربانی آن کرده است

و ان این است که :

شما زمانییکه یک گناهی انجام می دهید یک معصیتی میکنید شیطان برای مرحله بعدی حی و حاضر میشود

مرحله بعدی چی است ؟؟

او میگوید برو بابا تو که فلان کار را انجام دادی حالا بری فلان عمل خوب را که انجام دهی که فایده ندارد

اول سعی کن این عملت را اصلاح کنی بعد به آنها بپرداز که انها به نوبه خود تاثیر گذار باشد مگرنه تو حالا اون مستحبم که انجام بدی چه فایده تا زمانیکه این کارت را اصلاح نکرده ای

این تلبیس شیطان است

خوب توجه کنید

او به شما میگوید که فعلا این کارت را اصلاح کن حالا تا آنها

آیا حرف خدا و قران هم همین است ؟؟؟

یا اینکه خدا میفرماید ناامید نشو توبه کن و دوباره برخیز و این کارت اساس ناامیدی برای ادامه راهت نباشد


مثلا طرف یک بداخلاقی با خانواده خود داشته است و همین باعث شده که در حوالی همان زمان که در موقعیتی قرار میگیرد که به عنوان مثال یک انفاقی درراه خدا کند اما از بی رغبتی و ناامیدی از بداخلاقی اش با خانواده اش انفاق را هم نمی کند


حالا شما به من بگویید اگر همین رویه پیش رود چه بلایی سر انسان می اید؟؟؟

نه آقاجااان

اصلا تو برای انکه همان بداخلاقی با خانواده ات را که بخواهی اصلاح کنی نیازمند یک توفیق و مدد از خداوند هستی

این وعده ای که شیطان به تو میدهد یک دروغ است

این وعد که شیطان به تو میدهد کذب است

توفیق  توفیق می اورد از خدا بخواه توفیقی به تو بدهد تا توفیق جبران همان معصیت قبلی راهم به تو بدهند


تمام

التماس دعا

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۵۶

ارزش وقت

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ ق.ظ

به نام خالق هستی.

افسوس...

یک روز معادل 24ساعت است...ما در طول این 24ساعت چه کارهایی انجام می دهیم؟؟؟!! واقعا بیایید فکر کنیم در درطول رور چه کارهایی انجام می دهیم! چقدر کارهایمان مفید وچقدر بیهوده وبی ثمر بوده است...

ما در اصل باید هرروزمان را ارزیابی کنیم..امام کاظم (ع) می فرمایند: کسی که در پایان روز اعمال خودرا ارزیابی نکند از ما ائمه نخواهد بود...

چندروز از عمرمان را آخرشب ها موردارزیابی قرار دادیم؟!!!

کسی که بگوید من وقت ندارم بدانید بی نظم است...

همیشه برای کارهای خوب وقت وجود خواهد داشت...

یک قانون دردنیا وجود دارد که زمان برای انسان هدفمند احترام قائل است و صبر برای کارهای او خواهد کرد این را روانشناسان غربی میگویند

ما اسم انرا در دین برکت زمان میگوییم

یعنی کسی که بخواهد فعالیت های مفید انجام دهد مسلما خداوند به زمان و عمر او برکت میدهد

اینکه علمت و دانشمندان اسلامی در طول عمرشان کتابها و اثار فراوانی ازخود بجا گذاشته اند بخاطر آن است که خداوند به عمر انها برکت داده است

راجب این موضوع در یک مقاله دیگر مفصل بحث کرده ایم

خیلی از ما زمان کم را بهانه خود قرار داده ایم..نه اینکه بدانیم و بهانه آوری کنیم خیر..از بس به کارهای بیهوده مشغول شده ایم وهدف مشخصی نداریم احساس کم وقتی می کنیم...

انسان های وقت شناس هیچگاه وقت وزمان را مقصر نمی دانند وحتی اگر موفق هم نشوند به خود ایراد می گیرند نه به زمان...

برای مثال عرض می کنم: اگر به شما بگویند در روز چقدر مطالعه دینی و اعتقادی یا اخلاقی دارید چه می گویید؟؟!! وقت ندارم؟؟!!!

من به شما قول می دهم اگر تنها وفقط وفقط روزی یک ربع ساعت وقت برای مطالعه دین ومذهب وکتب اخلاقی بگذارید در آینده فرد پخته وپرباری خواهید شد...ولی افسوس که این یک ربع هم متولد نخواهد شد... آیا یک ربع هم وقت نداریم؟!! شما اگر وقت تان را ارزیابی کنید متوجه خواهی شد که ساعت ها وقت تان به بی کاری و بهوده گذرانده شده است..تنها یک روز ارزیابی کنید..(  البته دور از جان دوستان وقت شناس و هدفمند)

یک فرد باهوش به شخصی می گوید چند سالته؟ او می گوید سی سال دارم..شخص باهوش می گوید نگو سی سال دارم بلکه بگو سی سال را دیگر ندارم...

عمر دارد مثل فشفشه می گذرد وما اورا مهار نمی کنیم!!! بیایید از وقت مان کمال استفاده را در راه رسیدت به خدا و هدف مطلوب استفاده کنیم...

بایک برنامه ریزی مطلوب میتوان وقت برای بسیاری از فعالیت های مفید ترتیب داد

خوددانیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۳

رابطه عبادت و تقوا

پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۲۲ ق.ظ

به نام خالق هستی

@ عبادت کردن یعنی هرآنچه خدا امر کرده است را انجام دهیم و تقوا کردن یعنی دربرابر گناه ایستادگی به خرج داده و ازگناه دوری کنیم...

پس تقوا خود نوعی از عبادت است...


ولی منظور ما از عبادت دراین مطلب عبادت های شخصی همانند نماز وروزه و قران وزیارات و دعاهاست...


ببینید دوستان یکی از فلسفه های مهم عبادت این است که انسان اراده دربرابر گناه پیدا کند و آنرا انجام ندهد...

ساده تر بگویم خدا نمازی را که انسان را ازگناه و اخلاق های رذیله دور نکند نمی خواهد...

پس کسی که عبادتش کیفیت داشته باشد باید به همان میزان عبادتش در برابر گناه تقوا داشته باشد...

ولی این دو خیلی همدیگر را دوست دارند و ی جورایی عاشق هم هستند...


آیا کسی که عبادتش سست است می تواند از نگاه به نامحرم بگذرد؟! مسلما خیر... فرض کنید عبادتش در حدی بود که دربرابر این گناه تقوا پیشه کند...دراینصورت می دانید این تقوا چقدر به عبادتش کمک خواهد کرد؟!

این تقوا باعث می شود که:

@عبادتش را با معرفت بیشتری انجام دهد..برای مثال نمازش حضور قلب بیشتری پیدا خواهد کرد...


@باعث می شود تا با میل و رغبت بیشتری عبادتش را انجام دهد...برای مثال انتظار وقت نماز را می کشد....


@باعث می شود به عبادتش افزوده شود برای مثال بعد نمازش می گوید بگذار تا یه زیارت عاشورایی هم بخوانیم...


لذا با تقوا پیشه کردنش عبادتش بیشتر می شود دوباره خود این عبادت باعث می شود خود را برای تقواهای سخت تر اماده کند خود آن تقوا دوباره...

واین برای شخص سیروسلوک به سوی خدا ایجاد می کند و باعث می شود شخص پله به پله مسیر را برای خدایی تر شدن و مقامات معنوی طی کند...

البته تقوا و عبادت آثار و برکات دیگر هم دارد که انشاله در مطلب های بعدی خدا توفیق دهد برایتان عرض خواهم کرد...

ومن اله تعوفیق


هر گناهی را که ترک کنی یکی ازاین پله هارا سیر خواهی کرد..تاحالا چندتا ازاین پله هارا طی کرده ای؟؟!!!



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۲۲

عبادت برخواسته از فطرت است

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ ق.ظ

به نام خالق هستی

جالبه!!!

حرف بعضی تخصیل کرده هامون  یا افراد ازخدا بی خبر جالبه...!!!

بروبابا عبادت مال افراد بیکار است...اشخاصی که کار مهمی ندارند میرن عبادت میکنند...!!!

واقعا خنده داره!!!

چقدرآدم باید فکرش محدود باشه!!!چقدر آدم باید دیدش منفی و مادی باشه!!!

آیا واقعا حرفاشون حقیقت داره؟! عبادت مال آدم های بیکاره؟؟؟!!!

خیر...

اصلا...

در ارزش عبادت های فردی مثل نماز وروزه و قران خواندن وزیارات ودعاها و...همین بس که حدا به پیامبر اکرم امر نمود که بخش مهمی از شب را به عبادت ونماز وذکر سپری کن زیرا مسِئولیت سنگینی بردوش تو کذاشته شده است..

پیامبر بیکار بود که عبادت کنه؟!

کار و مسئولیت مهم تراز کار پیامبر؟!!!

پس بدانید تمام این حرف ها از آدم های شنیده میشه که:


@خود اهل نماز ودعا نیست پس میخواهد خودرا توجیه کند

یا اینقدر سرش به مادیات گرم شده که امور معنوی نزدش کمرنگ شده وانرا بی ارزش می داند ویا...

 @واقعا برای چنین افرادی متاسفم..چون عمرخودرا دارند در تباهی می گذرانند...


باید بدانید که یکی از مهمترین فلسفه های عبادت این است که شخص خودساخته می شود ودربرابر گناه اراده معنوی پیدا میکند...جوانان باید ازهمین الان معنویت خودرا با عبادت تقویت کنند تا دراینده به نحو احسن تصمیم گیری کنند واز انچه دررراه خدا ومعنویت نیست پرهیز کنند...واین خیلی مهم است...


سعی کنید درروز نمازهایتان سروقت بخوانید ودر کنار ان یک زیارت عاشورایی قرانی سجده ای ...انجام دهید مطمئن باشید اراده تان قوی خواهد شد وخود خواستار معنویت بیشتری خواهی بود...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۷

بزرگی و بزرگواری روح

يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۵۷ ب.ظ

به نام خالق  هستی

@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد...

روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد...

اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد...

هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است...


همت بزرگ در راه علم ودانش

برای مثال بعضی ها در راه علم همت بزرگی به خرج می دهند و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند...

البته همت در راه کسب دانش هم خود هم کمالات دارد و هم ضلالت

کسی که در پی دانش های بیخود و بی مصرفی که صرفا برای علاقه میرود این اگر ضلالت نباشد خسران را حتما خواهد بود

و یا دانشمندی که در پسی کسب بمب اتم است که در اینده با تهدید این بمب برای کشورهای دیگر باشد ایا این جز ضلالت و بدبختی است؟؟؟

برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم...این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد...


همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت

بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد...

به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند...


همت بزرگ درراه پست ومقام

خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام..

برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند...

نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاورد..آدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد...


واما بزرگواری روح...

انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری  برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل

همت در کمک به دیگران..

همت در عبادت کردن زیاد...

همت دردرس خواندن بانیت خدایی و....
بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت...


تصویر مرتبط


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۷

سجده اصل است

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۴۵ ب.ظ
بنام خالق هستی




چرا سجده...؟!
سجده یعنی همان حالت فروتنی وخشوع دربرابر چیزی که اصطلاحا بیشتر دربرابر خدا صورت میگیرد...
سجده نزدیکترین حالت بندگی دربرابر خداونداست.

هرانسانی باتوجه به اعمالش به خدای خود قرب ونزدیکی دارد.ولی هرکسی درهر مقام ومنزلتی زمانیکه برای خدا سجده میکند نزدیکترین حالت دربرابر خداوند رادارد...

هیچ چیزمثل سجده ناله وفریادهای افسوس شیطان رابه همراه ندارد چون هیچ وقت یادش نمی رود که خدارا نافرمانی کرد لذا تا انسان رامیبیند که دارد درنزدیکترین حالت به خدااست حسرت وجودش را شعله ور میکند...
همانطورکه درمحبت امامان باید هم لعن باشد وهم سلام دراعمال نیز همینطوراست باخشنودی خدا ناراحتی شیطان راب دنبال دارد...ا

گربتوانی سجده های نمازت راطولانی کنی کمک بسیاری به قبولی نمازت کرده ای...
امام صادق فرمود:
 نوررادرسجده وگریه یافتم...

درقرآن یکی ازبهترین خصوصیت انسانهای برتر را سجده برخاک معرفی کرده است...

سجده ازبهترین ابزارهای بندگی انسان واوج عبادت درنمازاست
...شما باسجده های طولانی میتوانید ظرفیت روحتان را برای عبادت وبندگی گسترش دهید...خیلی ها اراده معنوی ندارند یعنی درمقابل گناه نمیتوانند خودراکنترل کنند وتسلیم نفس میشوند...
بهترین سفارش برای چنین افرادی میتواند سجده های طولانی باشد...این گفته ازعلماوعارفان ربانی بوده که سعی کنید درروز یک سجده طولانی باذکر بسیاروالای لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین مداومت کنید...البته هر ذکری مسئولیت خاص خودش را دارد...
استغفراله ربی واتوب الیه...شکرلله..الحمدلله رب العالمین ...ازذکرهای مفیددیگر برای گفتن درسجده میباشد...سعی کنید براین کارمداومت کنید اگردرزندگیتان تحول معنوی ایجادنشد من نویسنده را لعن کنید...

نتیجه تصویری برای سجده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۴۵

یک بت مخفی

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۱ ب.ظ

بنام خالق هستی


بت خفی


این مطلبی که میخواهم عرض کنم بسیار مهم است اما کمتر به آن توجه میشود 

اگر بخواهم در یک جمله بگویم این است :

مردم برای مردم زندگی میکنند رفتار میکنند عمل میکنند 

خلی حرف هستااا   اینکه مردم برای مردم زندگی میکنند

اگر جمع کنیم  چهار بت گرفتار مردم است

بت نفس

بت ابلیس

بت دنیا

و بت مردم


بله...بت مردم

اکثر افراد حرف مردم برایشان خیلی مهم است.به نحویکه شاید اینده خود را به حرف مردم گره بندند و براساس اینکه  چه دوست داشته باشد مردم  راجبش بگویند اینده خود را بسازند

این است که مردم جدا از ازاینکه طعمه بت های نفس و شیطان و دنیا باشند در کنار ان هرکدام برای یکدیگر و برای هم زندگی می کنند

و به جرات میگویم که کمتر کسی دچار بت مردم نیست

به نظر شما چند درصد مردم برای حرف مردم رو بع این دانشگاه ها اورده و آوای مهندسی و پزشکی و ....را در سر می پرورانند

هرچند برای خودشان هم هست اما مردم در ان خییلی دخیل هستند

آخه چه؟؟مگر تو قرار است حقوقت را از دست مردم بگیری؟؟؟

حرف مردم چقدر به تو سوئ میبخشد؟؟؟

و چقدر از آدم ها بخاطر حرف مردم از خیلی از ارزشها کوتاه امدند

طرف دوست دارد برود حوزه و در مقام روحانی قرار گیرد اما از حرف مردم چنین اراده ای را ندارد و چقدر تاسف بار است

اگر برای مردم زندگی کردی یک برده ای هستی در دست مردم

و این را شوخی نگیریم

چه بدبختانه که بخاطر مردم زندگی کنیم




 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۱

عبادت همیشه ان نیست که فکر میکنی

پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۰۸ ق.ظ

بنام خالق هستی

موضوع: چیستی عبادت

به راستی عبادت چیست؟

و ان اعبدونی هذاصراط مستقیم

وهمانا من را بپرستید که این راه راست است/

یک مطلبی که باید ب آن توجه کرد آن است که هر واجب و مستحبی در جایگاه و زمان و مکان خودش عبادت است و در غیر آن زمان نه تنها مایه سعادت است بلکه میتواند سبب هلاکت طرف شود

خودمونیم بیخود نیست که خیلی مردم از این مردم مومن عاصی هستند

چرا که خیلی جاها آنطور که باید عمل کرده باشند نکرده اند و مایه ناراحتی و زدگی خیلی ها شده اند

مثال واضحش اونه ک مثلا گفته اند اگر در نماز مادر شخص را صدا زد طرف صراحتا جواب مادر را بدهد و باید دانست که چنین مواردی خیلی پیش می آید

خیییلی جاها  شاید کار دیگر بر نماز ارجحیت داشته باشد

مثلا مردم محتاج کمک تو هستند خب چه لزومی دارد که نماز را همان موقع بخوانی درحالیکه پنج الی شش ساعت دیگر برای نماز وقت داری

نماز اول وقت صرفا همان اول وقت زمانی نیست

بلکه در اولین وقت ممکن که بدون عذر باشد میشود اول وقت.

دوست مان حرف قشنگی میزد

حالا نمیدانم این در روایات ها آمده و یا نه

او میگفت:

مثلا برای نماز اول وقت اگر کسی با تو کاری داشت و تو میخواهی نماز اول وقت بخوانی درحالیکه میدانی بعد از نمازهم میتوان کار طرف را حل کرد  اینجاست که باید به ظرفیت طرف را بسنجی

اگر او شخص متدین و منطقی است که با درخواست برای نماز و سپس همکاری ناراحت نمیشود به او پیشنهاد بده ک‌بعد ازنماز درخدمتیم اما اگر میبینی بااین حرف متقاعد نمیشود و ناراحت میشود نماز رامطرح نکن و کار او را راه بینداز

و این واقعا رفتار مناسبی است

مشکل ما این است که تشخیص حق از باطل و یا حق اولی را درست شناسایی نمیکنیم

اینکه میگویند انسان درتمام ۲۴ ساعت باید به یاد خدا باشد و درعبادت که منظور آن عبادت های شخصی نیست که...بلکه آن است که تشخیص دهی در هر زمان و مکان و موقعیتی وظیفه تو چیست و همان را انجام دهی (خوشا انان که دایم در نماز اند )

و این اصل عبادت است

ما باید معیار هر کار کلی و جزئی را این قرار دهیم که  وظیفه ما چیست

وظیفه

وظیفه

این مطلب ساده ای نیستاااا

وظیفه عین عبادت است اما عبادت آنچه که فکر میکنیم همیشه وظیفه نیست

تشخیص وظیفه در یک فعل کلی خیلی به انسان سود میبخشد

و تشخیص وظیفه در فعل جزئی میتواند جهش مثبتی برای ادامه راه طرف باشد

هر کدام میتواند در مقام آزمون الهی نیز در بیایند

باید خیلی حواسمان را جمع کنیم شوخی نیست

مثلا اگر طرف تشخیص دهد که طلبگی دروس دین وظیفه اوست

آنجاست که خواندن ونوشتن و راه رفتن بسوی مدرسه و همه و همه که مربوط به امورات طلبگی اش باشد تماما عبادت است و آن هم اصل عبادت

وظیفه را دریابیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۰۲:۰۸