( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

( طلبه رسانا )

( طلبه باید رسانای فرهنگی باشد نه عایق یعنی هرآنچه از نیکی فرا میگیرد بتواند به مردم هم برساند )

(  طلبه رسانا  )

( اللهم عجل لولیک الفرج )
( ففرو الی الله )

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مرداد ۹۸، ۱۵:۱۷ - یا صاحب الزمان ادرکنی
    👌👌

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ میلا زارعان» ثبت شده است

نظام دین

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۱۸ ب.ظ


بنام خالق هستی

 



نظام دین را دریابید

تا حالا سخنرانی از خیلی ها  شاید گوش کرده باشید


اما خیلی  جاها از پراکندگی نظام دین در بین سخنرانیهای خطیبان به چشم میخورد
جایی میشنوی که برای چه باید در فلان موقعیت صبور باشی برای چه در فلان وضعیت شاکر باشی
در حالی که ممکن است نظر خطیب دیگر چیز دیگر باشد
البته نباید منکر نظریات دیگران شد
اما شاید همه کس به اصل و ریشه علت نپردازند
 
نظام دین یک مسئله بسیار مهم است که کمتر افرادی نظام دینی  صحیح و قوی دارند
نظام دین در روایات به یک نخ تسبیح تشبیه شده است که دانه های تسبیح را به دور هم جمع می اورد و در کنار یکدیگر قرار میدهد
شما شاید تسبیح های عقیق ام البنین را یده باشید تسبیح های عقیق بارنگ های مختلف
دراین تسبیح ها قشنگ ترین انها تسبیحی است که دانه های ان با یک نظم خاصی و مرتبی در کنارهم چیده شده باشند
نظام دین هم همینطور است
معارف دین باید جای مخصوص خود را داشته باشد تا شخص در موقعیت های مختلف بداند از کجای دین باید مایه بگذارد  و وظیفه خود را بهتر بشناسد
تجربه نشان داده است که کسانی از نظام دینی و تفکر ناب اسلام برخوردارند که بینش و بصیرت قوی از قران و روایات اهل بیت علیهم السلام برخوردار هستند
این نظام با تلاش و کوشش فروان و توکل و توسل در این راه حاصل میشود
انچه که من تجربه کرده ام و نظریات کارشناسی دوستان را شنیده ام یکی از کسانیکه از چنین سطحی برخوردار است استاد محترم حجت الاسلام علیرضا پناهیان است
ایشان به اصل و ریشه معارف نظر میکنند و جمع بندی دقیقی از آیات قرآن و احادیث دارند
از من میشنوید اگر میخواهید وظیفه اصلی و شاه راه رشد و تعالی در مسیر معنویت را پدا کنید سلسله سخنرانی های استاد پناهیان با موضوع تنها مسیر را دنبال کنید
این مجموعه سخنرانی حدودا ۹۰جلسه است
این ۹۰ جلسه شما را به بینش دینی نابی اشنا میکند
در پست های قبل هم پیشنهاد دادم برنامه موزیک اسپید را دانلود کنید و سخنرانی هارا با سرعت بیشتر که زمان کمتری ازشما بگیرد گوش کنید
شایان ذکر است که دیگر  موضوعاتی که ایشان ب آن پرداخته اند هم فوق العاده است اما تنها مسیر گل سر سبد آنها است


التماس دعا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۱۸

طلبه های دوست داشتنی

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ ب.ظ


بنام خالق هستی


انتقادی بر احوالات برخی طلبه ها

حوزه رفتن و طلبه شدن یک فرصتی است که شاید به همه کس داده نشود البته اشتباه نشود گفتیم که یک فرصت است پس اینطور نیست که هرکسی رفت تو حوزه و طلبه شد دیگر سعادتش تضمین شد و اینکه اوضاعش دیگر بهتر از کسانی است که طلبه نیستند
طلبه ها باید ازاین فرصتی که به انها داد شده است ب درستی استفاده کنند
به بیانی رسالت شان را تشخیص دهند و در راستای ان تلاش کنند
اما چقدر از طلبه ها رسالت شان را میشناسند و یااینکه میشناسند اما تلاش میکنند ؟؟؟
در گوشه کنار هر شهر و دیاری طلبه ها را میبینیم که مشغول به کارهای فرهنگی و بسیج و ...هستند
اما سوال اینجاست که این کار چقدر درست است/؟؟؟
من مخالف  کارهای فرهنگی نیستم!
اما اگر کسی وظیفه اش را در حوزه بشناسد فکر نمیکنم حالا حالاها اینطور بتواند برای کارهای فرهنگی وقت بگذارد
ببینید دوستان
تحصیل در حوزه با تحصیل در دانشگاه خیلی متفاوت است
یعنی اگر خروجی موفق در حوزه را در نظر بگیریم انگاه نوع تحصیل و وقت و تلاش تحصیل در حوزه خیلی متفاوت در دانشگاه خواهد بود
ما خودمان در خویشاوندانمان روحانی داریم که بنده تفاوت را در شخصیت و میزان علمی ایشان با بسیاری از روحانیون به وضوح دیده ام و مراوده و مباحثه با ایشان بنده را به این نتیجه رساند که کمتر طلبه هایی اینطور در تحصیل تلاش و کوشش کرده و میکنند
خب بعضی ها شاید اینطور توجیه کنند که ما درس هایمان را خوب میخوانیم و به فعالیت هاب جانبی و فرهنگی مان نیز میپردازیم
چه بگویم؟؟
باشه قبول
اما اگر شما توانستید ادبیات عرب را طوری فرا بگیرید که تک تک ایه های قران را بتوانید تجزیه و ترکیب کنید باشه بروید سراغ کارهای فرهنگی
اگر توانستید طوری در روایات کار کنید که موضوعی نباشد در اسلام که اگر حدیثی از ان مضوع از معصوم صادر شده شما در حافظه داشته باشید
من دیدم کسانیکه روایات هارا با متن عربی به ذهن سپرده اند
حدیثی که از معصوم صادر شده خدا میداند عین وحی است فلذا خیلی فرق بین عین متن با ترجمه فارسی آن است
رابطه ایات قران با یکدگر .رابطه احادیث با یکدیگر.رابطه احادیث و ایات قران اینها مسائلی بس ضروری برای یک عالم دین است و چیزی نیست که به این راحتی به ان دست یافت
طلبه که نباید سخنان و نظزیات دیگران را قرقره کند
طلبه راه خود را باید به مردم پیام رسانی کند
طلبه ای که با قوت پژوهش کندبه نقد سخان و نظریه های بزرگان نیز برمی خیزد
و این شدنی است
ما که نباید قواعد اسلام را فقط در کلام بزرگان  خلاصه کنیم
نمیخواهم کلام اندیشمندان را زیر سوال ببرم
منتهاش میخواهم بگویم که این که پایان کار نیست
باید کوشش کرد زحمت کشید
باید کار کرد
باید عرق ریخت
اما اگر این تلاش ها برای خدمت به امام زمان و باز کرده گره ای از معارف نباشد مفت نمی ارزد
ما به کسی که تلاش ها کرده و نظریه های دقیقی دارد اما غروری بر او حاکم است که نظریاتش را بخواهد با غرور به رخ دیگران بکشد بیشتر انتقاد داریم
خطاب من به طلبه های پایه های یک تا ده است مخصوصا
طلبه ها روحانیون عزیز
دوستان من
در این برهه زمانی که قرار دارید وقت طلوع نیست
به قول دوستی الان وقت شیرجه زدن نیست
بچسبید به دروس تحصیلی تان
خدا حفظ   کند ایت الله ناصری را
میفرمایند طلبه ها مطالعه کتب جانبی را تا پایان سطح سه کنار بگذارند و فقط بچسبند به دروس حوزه
این حرف مطلق نیست
اما منظور ارزش تحصیل دروس حوزه را میرساند
من فقط میدانم باید خیلی کار کرد تا به معارف دقیقی دست یافت
فعالیت های فرهنگی را دوستان ماهم میتوانند میتوانند انجام دهند
خدا خیر دهد به بچه هیئتی ها و بسیجی ها
این کارها را بهتر است این خادمان حسینی انجام دهند
نه اینکه طلبه ها این کارها را ببوسند بزارند کنار
خیر
اما پاره وقتی و جاییکه واقعا احساس کنید حضور شما نقش بسزایی دارد
که البته در اینصورت هم تحصیل با قوت نباید نقشش کمرنک تر شود
موفق باشید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۲

گذر زمان و اعمال ما

جمعه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ ق.ظ

بنام خالق هستی

ما و اعمال ما

اعمال ما و ما


در منطق ما انسان ها اینطور است که یک عملی را  انجام می دهیم  و تمام میشود

مثلا دیده شده که طرف یک معصیتی را انجام داده و وقتی برای کسی تعریف میند میگوید اره این قضیه مال چندین سال است و تمام شد رفت اینکه مال الان نیست

و یا مثلا دیده ایم که وقتی میخواهند عملی را توجیه کنند میگویند یک شب که هزار شب نمیشه یک شب است تمام میشود میرود مثلا برا همین عروسی رفتن ها

اصولا ما اینطور فکر میکنیم که زمانیکه یک عمل معصیتی را انجام میدهیم گذر زمان آنرا کمرنگ میکند و خودمان عملی که برایمان گذشته ها انجام شده حالات روحی ان عمل زیاد برایمان محسوس نیست

حال کلا اینطور فکر کردن اصلا درست است و یا نه

اصلا ببینیم مبانی دینی ما راجب ان چه میگوید و همچنین ببینیم این گذر زمان برای عمل انجام شده مصلحی می اورد و یا خیر

ما ملاک را قرآن میگذاریم ببینیم قران چه میگوید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (18) حشر

ای کسانیکه ایمان اورده اید از خداوند پروا کنید و هرکسی باید تامل و نظر کند که برای خود په چیزی از پیش فرستاده است از خدا پروا کنید چراکه خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است

نکته اول اینکه در این آیه دوبار بیان شده که از خدا پروا کنید و یا تقوا پبشه کنید که مجال مقاله ما نیست

و نکته دیگر آنکه راجب اعمال انسان نفرموده که چه چیزی انجام میدهید بلکه بیان داشته از آنچه از پیش فرستاده اید و این نکته مدنظر ما است

عمل از پیش فرستاده

ما فکر میکنیم که عمل انجام شده پشت سر ما قرار میگیرد و با گذر زمان یک عمل انجام شده و ما پیش افتاده ایم یعنی عمل ما مربوط به گذشته است و ما از آن زمان جلو افتاده ایم و آن عمل را پشت سر گذاشته ایم


درحالیکه این منطق قرآن نیست

قران میگوید قضیه برعکس است

قرآن میفرماید هر عملی که تو انجام دادی او پیشاپیش تو رفت و تو پشت سر باقی ماندی تو عمل را جلو فرستادی و تو هنوز مانده ای که به او برسی

خیلی حرف غجیبی است هر عملی که انسان انجام میدهد چه خوب و چه بد در منطق  قران از پیش فرستاده است

و بعد این انسان است که باید به او برسد

قضیه چیست؟؟؟

قضیه این است که ما بر منطق زمان می نگریم ولی قران به منطق دیگر که نشئه است مینگرد

عمل خوب تو به نشئه ی خوبها میرود و عمل بد تو به نشئه بدهاو تو با گذر عمرت در واقع داری به کلیه اعمالت که یا در نشئه خوبها و یا نشئه بدها است نزدیک و نزدیکتر میشوی

حال این حرفها را زدی که چه :

که اینکه ک

گذر زمان تو را از عملت دور نمی کند که بخواهی خودت را فریب دهی که یک عملی بود تمام شد رفت خیررر بلکه تازه آغاز شد و آغاز ان که به نتیجه اعمالت برسی بلکه تو روز به روز داری به او نزدیک میشوی

حال اگر عمل خوب است که خوشا بر احوالت و اگر عمل بد است گذر زمان تو را به فراموشی آن عمل دچار نسازد بلکه قبل از آنکه به او برسی یک فکری به حال خودت کن

توبه ای کن نمیدانم بالاخره جبرانش کن تا او را از نشئه بدها به جایگاه نشئه خوبها منتقل کنند


حال گذر زمان

گذر زمان برای عمل ازپیش فرستاده مفید است و یا خیر

اگر عمل معصیتی بوده که گذر زمان درصورتی مفید است که زمان تو را توفیق به جبران ان کند مگر نه تو روز به روز داری به معصیتت نزدیک میشوی و اگر هزاران سال ان از ان عمل بگذرد عمل خاصیتش را ازدست نمی دهد بلکه فقط دارد تو را به او نزدیک میکند

و اگر عمل صالحی است که گذر زمان دوباره بستگی به خودت دارد

ممکن است گذر زمان تو را به ریای بعد از عمل دچار کند و عمل صالحت را از ارزش ان بکاهد و یا حتی تبدیل به معصیت کند

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد ز پس تو پیش فرست


برگرفته از کتاب آشنایی با فرآن 6 شهید مطهری حوالی صفحات 177

پایان




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۷

یک بت مخفی

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۱ ب.ظ

بنام خالق هستی


بت خفی


این مطلبی که میخواهم عرض کنم بسیار مهم است اما کمتر به آن توجه میشود 

اگر بخواهم در یک جمله بگویم این است :

مردم برای مردم زندگی میکنند رفتار میکنند عمل میکنند 

خلی حرف هستااا   اینکه مردم برای مردم زندگی میکنند

اگر جمع کنیم  چهار بت گرفتار مردم است

بت نفس

بت ابلیس

بت دنیا

و بت مردم


بله...بت مردم

اکثر افراد حرف مردم برایشان خیلی مهم است.به نحویکه شاید اینده خود را به حرف مردم گره بندند و براساس اینکه  چه دوست داشته باشد مردم  راجبش بگویند اینده خود را بسازند

این است که مردم جدا از ازاینکه طعمه بت های نفس و شیطان و دنیا باشند در کنار ان هرکدام برای یکدیگر و برای هم زندگی می کنند

و به جرات میگویم که کمتر کسی دچار بت مردم نیست

به نظر شما چند درصد مردم برای حرف مردم رو بع این دانشگاه ها اورده و آوای مهندسی و پزشکی و ....را در سر می پرورانند

هرچند برای خودشان هم هست اما مردم در ان خییلی دخیل هستند

آخه چه؟؟مگر تو قرار است حقوقت را از دست مردم بگیری؟؟؟

حرف مردم چقدر به تو سوئ میبخشد؟؟؟

و چقدر از آدم ها بخاطر حرف مردم از خیلی از ارزشها کوتاه امدند

طرف دوست دارد برود حوزه و در مقام روحانی قرار گیرد اما از حرف مردم چنین اراده ای را ندارد و چقدر تاسف بار است

اگر برای مردم زندگی کردی یک برده ای هستی در دست مردم

و این را شوخی نگیریم

چه بدبختانه که بخاطر مردم زندگی کنیم




 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۱

کلام النبی

جمعه, ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ق.ظ

بنام خالق هستی


در محضر شیخ حسنعلی #نخودکی

❤️✨حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:

✨🍃اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم.

✨🍃دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید الحمدالله رب العالمین.

✨🍃سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه.

✨🍃چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

✨🍃پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید ماشاالله.

✨🍃ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: حسبناالله و نعم الوکیل.

📔 نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۷ ، ۰۱:۳۷

اکسیر احمر

جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

بنام خالق هستی


شهید محراب آیت الله دستغیب :

🔸سبب حضور قلب در نماز ، بیشتر به این است که نماز نزد او مهم باشد و این مطلب پیدا نمی شود مگر وقتی که راستی به حقارت دنیا یقین کند و باورش شود که آخرت بهتر و پایدار تر است «و الآخرة خیر و أبقی» و بداند که وسیله ی تحصیل آخرت ، نماز است .

📕صلاة الخاشعین ، ص ۱۱۸


امام خامنه ای : جوانان عزیز لحظات معدود نماز را به خود نماز اختصاص دهید.


همانطور که قران مهجور است به نظر من نماز هم مهجور است

نمی دانم چرا نمیخواهیم بفهمیم که نماز اصل است

میدانیم که نماز اصل است اما نمی فهمیم که نماز اصل است و واقعا هم اصل است

کاری به بی نمازان ندارم

مخاطب من نماز گزاران است

نه

مخاطب من مومنین به اصطلاح هستند

نماز را میخواند و عجله دارد که برود به فلان کارش برسد و جالب اینکه همان کارهم یک عمل مستحب است

اما حرف م این است که مومن هدف تو از کارهای بعد نمازت چیست؟؟

مگر رشد نیست

مگر ترقی معنوی نیست

خب آن را در همین نماز جستجو کن عجله ات چیست

تو مشغله ات بیشتر از امام خمینی ره است؟؟برو تحقیق کن چقدر از وقتش را به تعقیبات نماز اختصاص می داده است

امام فهمید در نماز چیست بخاطر همین از مستحبات بعد ازآن هم نگذشت

مگر نگفته اند که هر چه هست در نماز است

آیا در عملی دیگر به معراج مومن اشاره شده؟؟

اما در نماز به معراج مومن اشاره شده است

روزها می اید و می رود و ما فکر آن نیستیم که نماز امروز باکیفیت تر از نماز دیروز باشد

و این یک مسئله ای بس مهم است و باید جز برنامه های اصلی زندگی باشد که چه کنیم نماز امروز بهتر از نماز دیروز و نماز فردا بهتر ازامروز باشد

نماز را دریابیم

نگذاریم به راحتی از دست مان با رفع تکلیف در رود...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۰

یک شاه راه

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ

بنام خالق هستی


مرحوم علامه کشمیری استاد شیخ جعفر ناصری نقل میکند که :

روزی در ایوان طلای امیرالمومنین مرحومامام را دیدم دستم را به سر شانه او زدم و به او گفتم:

اقا به جان این امیرالمومنین قسم من شما را خیلی دوست دارم

به من بگویید چه کرده اید که به این صمود و وجود و معنویت دست یافته اید؟؟؟

امام فرمودند:

قرآن آقا  قرآن قرآن که البته مراحی دارد و مرحله اول آن تلاوت و توجه است


شرح : همه کسانی که اهل  تلاوت قرآن هستند می دانند که تلاوت واقعا یک حس معنوی خاصی به انسان دست میدهد و واقعا یک لذت بخصوصی دارد

بخاطر همین است که در روایات آمده که شراب مومن در دنیا قرآن است  تلاوت قرآن است

و واقعا همینطور است زیرا انسان با تلاوت قرآن یک مستی معنوی به او دست میدهد


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۲۳:۲۷

زندگی مشترک

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۵۰ ب.ظ

بنام خالق هستی

🔸هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیاء «علیهم السلام» غیر ممکن است . اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشۀ خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.


📕منبع : #در_محضر_بهجت، ج ١، ص ٣٠٠


  • کسانی که فکر می کنند باید بگردند تا بهترین را پیدا کند که هیچ تضاد و اختلاف نظر عقیده و سلیقه و رفتاری با یکدیگر نداشته باشند سخت در اشتباهند
  • عزیز من زندگی مشترک یک کانون است که زن و شوهر باید با اخلاقیات و رفتارهای خود آشنا باشند و سعی در انتخاب راه حق باشند 
  • کانون مشترک فرصتی است که زن و شوهر مکمل یکدیگر باشند و نقص های خود را شناخته و در صدد اصلاح آن باشند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۵:۵۰

ارزش یک فیض عظیم

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۶ ق.ظ

به نام خالق هستی.

 

یک مسئله ای که خیلی از این روشن فکرهای ما به اصطلاح آنرا مطرح میکنند حالا یا درست و یاغلط

این است که میگویند فقط یاد گرفته ایم که برا امام حسین گریه کنیم و عزاداری کنیم

اخه بنده خدا این چه حرفی است؟؟؟

بله  حرف شما صحیح که اصل ان است که باید راه حسین را اذامه دهیم که ان شاالله ادامه هم خواهیم داد

اما فراموش نشود که انگیزه اهداف حسینی در ابتدا نشات گرفته لز عقیده و قبول مظلومیت و حقانیت سیدالشهدا میباشد که این عزاداری و گریه زاذی ها تظاهر بخشی ازاین عقیده است

به نقل ازدیگران

مگرنه اشک مگر چیز کمی است که به همه دهند

خدا رحمت کند ایت الله بهجت را میفرمود:اشک های عزاداران امام حسین را از اسمان به زمین نازل میکنند و در چشم ها به میزان توفیق تقسیم میکنند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۴۶

شعور زمان

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ


بسم رب الروح.


همه ما میدانیم که موفقیت در یک عامل میتواند عوامل مختلفی داشته باشد

ما در اینجا به یک عامل از موفقیت اشاره میکنیم که هم مورد تایید اسلام و هم مورد تایید روان شناسان غرب است

در مسائل دین اسلام عنوانی داریم تحت عنوان برکت که جدا و مغایر بامحاسبات دنیایی است و همه از محاسبه و بررسی ان عاجز هستند

برکت نعمتی است که از دنیای ماورای طبیعت باید به چیزی ببخشند و خاصیتی است که خدا باید به چیزی ببخشد

همین اموراتی که ما مشاهده میکنیم و یا میشنویم نشآت گرفته از برکت است

مثلا طرف با خود میگوید امیرالمونین چطور در دل شب هزار رکعت نماز میخواند؟؟!!

نقل است شخصی نزد علامه امینی آمد و گفت این اراجیف چیه که تحویل مردم میدهید که علی ع درشب هزار رکعت نماز مخواند ؟؟ من حساب کردم اگر علی در هر رکعت یک دقیقه هم وقت میگذاشت چندین برابر وقت شب زمان میبرد پس چطور امام در یک شب هزار رکعت نماز میخواند؟

علامه بهش گفت ببین من چطور الان میخوانم

علامه شروع به هزار رکعت نمازخواندن کرد و هزار رکعت نماز را در یک شب خواند و رو کرد به طرف وگفت دیدی الان شد؟؟ من ک خاک پای علی هم نیستم امیرالمونین وقتش برکت داشت(دقت شود)

این یک نمونه

نمونه دیگر رخدادهایی هست که برای عالمی اتفاق می افتاد

او نقل میکند که شب ها کم غذا میخوردم که برای نماز شب بلند شوم بعد از مدتی احساس کردم بعد از نماز شبم وقت باقی دارم شروع میکردم به قضا اوردن نماز های شب قضاشده و تماما نمازهای شبم و قضاهارا به کیفت نماز شب امام رضا بجا می اوردم که خود مفصل و به قول ما زمان بر است

او میگفت بعد از مدتی توجه کردک که نماز شبم و با چندین مرتبه نماز شب قضاها در کمتر از یک ساعت برایم زمان بر است

خب این به چه معناست؟؟ آیا غیر از برکت دادن به زمان و عمر ان عالم میتواند باشد؟؟؟!!!

این هم که میبینیم عالمان اسلام در طول یک عمر مثلا هشتاد ساله این همه کتاب و خدمتها کرده اند مسلما بخاطر برکتی بوده که از جانب خدا به عمر و وقت و زمان انها داده شده است...

خب همین قانون در علوم غرب البته آنهم فراتر از قوانین فیزیک و دنیایی اینگونه توسط بزرگانشان وصف میشود :

(( زمان برای کسی که بخواهد کار مفید و نیکی انجام دهد احترام قائل است و برای او صبر میکند و حوصله به خرج می دهد))

 آنها برکت زمان را به احترام گذاشتن زمان تعریف میکنند

البته برای کسی ممکن است این سوال پیش آید که غربی ها که اکثرا کار به نیت الهی انجام نمیدهند واصلا در این وادی ها نیستند پس چطور برکت به وقت آنها بخشیده شده که به احترام کذاشتن زمان پی برده اند

جواب ان است که کی گفته خدا فقط به مسلمانان و به کار به نیت الهی برکت میبخشد؟؟؟

ایا خدا برای کسیکه به فطرت خود و وجدانش برای خدمت به خلق تلاش میکند نظر نمی کند؟؟؟؟؟

این یک سنت الهی است که خدا کسیکه در راه خیر و نیک حتی بدون نیت الهی ولی براساس نیت خوب مثل خدمت به هم نوع خود خدمت به مستضعفان و...قدم بردارد خدا او را جزای نیک گرچه فقط در دنیا باشد را به او عطا خواهد کرد...

فلذا میتوان یکی از عوامل موفقیت مردان بزرگ را خدمت زمان به انها دانست.

یک قانون فکری در موفقیت:

هیچگاه نگران کمبود وقت نباشید  مسلما خدا شما را یاری خواهد کرد...شاید اصلا قرار است یک کار خوب را تا یک جایی برسانید و انسان های دیگر بعد از شما ان کار را تمام کنند.




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۳

ضرورت خودسازی

شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ

به نام خالق هستی.



باسلام و وقت بخیر...🎤🎤🎤


ضرورت خودسازی...
خداوند درسوره شمس پس از قسم های متعدد تاکید میکند که آنکس رستگار شد که خود را تزکیه کرد...🎀🎀🎀
این درحالیست که اکثر ما از این موضوع غافل ویاکمتر به آن اهمیت میدهیم...

ما اگرشعاع دایره را  مقصد اعلی بدانیم پس مساحت آن دارای بی نهایت نقطه است.اما شعاع فقط یک نقطه است..
این مثلی است برای صراط مستقیم  است که صراط راست تنها یک راه است و مابقی راه ها یا ب این صراط نزدیک و یا دور میشوند و  اصل صراط مخصوص رسل وائمه بوده و خواهد بود..
هرچه ب این صراط نزدیکتر بشویم خطرات بیشتری مارا تهدید میکند..وحتما شنیده ای ک گویند صراط مستقیم از شمشیر تیزتر و برنده تر است و اگر یک قدم برداشته شود انگار هزاااار قدم برداشته و اگر یک لغزش داشته ای هنانند هزاااران لغزش نسبت ب مراتب پایین تر است.و این روشن است چرا ک اگر قرار باشد تیزتر وبرنده تر از شمشیر باشد پس چنانک پایت را اندکی کج گذاشتی سقوطت حتمی است...🎲🎲🎲

برای این صراط تشبیهاتی زیادی وجود دارد مثلا اینک بین دو نقطه در علم هندسه تنها یک خط راست وجود دارد وان خط راست نزدیکترین مسافت بین این دونقطه است ولی بی نهاااایت خط های غیر مستقیم برای وصول این دونقطه وجود دارد...
گویا ان خط راست اصل صراط و مابقی خطوط سبیل ها هستند...
واینها حکایت صراط راست است ک کار هر بنی آدمی نیست و برای رسیدن ب این  صراط مسافتهای زیادی باید طی شود...

اگر از یک بعد بخواهیم ب این صراط بنگریم میتوانیم علم اخلاق را درنظر اوریم...👇👇👇
توضیح اجمالی:
اخلاق جمیله تنها یک صفت هستند و آن اوسط است و مابقی اخلاق ها طرف افراط وتفریط هستند...
برای مثال سخاوتمندی یک اخلاق جمیله مطلق است اما طرف تفریط آن بخیل و طرف افراط آن اسراف است که هردو از مهلکات واخلاقیات رذیله هستند...
برای هر صفتی چنین است..و هر اخلاق جمیله یک شعاع دارد و ان اوسط است و بی نهایت صفات در طرف افراط و تفریط ان وجود دارد.ولازم ب ذکر است ک منظور از بی نهایت درجات مختلف افراط و تفریط  اخلاق را شامل میشود...


پس منظور از خودسازی همان تحصیل اوسط اخلاقیات است...

اینک یک اخلاق جمیله را شناسایی کرده و از طرف افراط و تفریط آن دوری کنیم...
و این درحالی اسن که وجود ما پر از افراط ها و تفریط های اخلاقیات است و اگر برای پاکسازی ازانها زحمت نکشیم چه بسا یک روزی مایه هلاکت ما شود...
طرف ممکن است عمرش را  به خیالش عبادت کرده اما از یک صفت و عادت زشت خود بی خبر بوده و یا میدانسته و ب ان اهمیت نداده..حال ب نظر شما شیطان روی این نقطه ضغفش سرمایه گذاری نمی کند؟! آیا این لعین شده میگذارد انسان از این صفت قسر در رود؟ و یا اینک میگذارد یک روزی ودر یک زمان خاصی و درمکانی ودر موقعیت خاصی اورا به پرتگاه بیندازد؟؟!!!
پس بدانیم ضرورت شناخت اخلاقیات مان ضروری است و باید عادت های پست و زشت خود را شناسایی و مجاهدت لازم را برای کنارگذاشتن انها و ملکه شدن نفس وبه اوسط آن اخلاق انجام دهیم...
و انسان ها ممکن است از عادت های زشت مختلف برخوردار باشند
یک نفر بسیااار حسود است و نمیداند و یک نفر هم مثلا بخیل و یا...🔦🔦🔦
هرکسی باتوجه به محیط زندگی و نوع تربیت خانوادگی و موقعیت های شغلی وعوامل مختلف دیگر ...از صفات زشتی برخوردار باشد خواه بداند و یا نداند ودرهرصورت کنارگذاشتن انها برای تقرب امری است لازم....👂👂👂





ادامه دارد...
✍️

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۱۰

تجلیات همه چیز

جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶ ب.ظ

به نام خالق هستی.


مطلبی است در باب عبادات و تفکرات انسان و آن سوی پرده...


همانطور که میدانیم و گفتیم هر امر وهرفعلی و هر فکر و خطور و تصوری در آن سوی پرده تجلیات و شکلیاتی دارد و اصولا به این صورت دنیایی آن وجه الخلقی و آن سوی آن را وجه اللهی یا وجه الربی میگویند...
این یک حقیقت مطلق است که اعمال ما بر اساس نیت و نوع تفکر ثبت و ضبط میشود..
این درحالی است که اکثر ما از واقعیت آن غافلیم...
آنچه در دل ما میگذرد ملاک ما در قیامت خواهد بود...دل حقیقتی است که کمتر به آن توجه داریم...این دل است که حقیقت مارا میسازد...
به احادیث زیر توجه کنید
ولکل امرءما نوی(برای هرکس همان است که دردل دارد)پیامبراکرم ص

خدای متعال به بصورت ها واموال شما نگاه نمیکند وحقیقت این است که او به دل های شما و اعمال شمانظر میکندونظر او بر دلها برای این است که خواسته ها ومقاصد همه در دلهاست و دل جایگاه آنهاست(جامع السعادت ج ۳ص۱۱۲)پیامبراکرم ص...👇👇👇👇👇👇👇👇


۲+۳=۵

ا
اگر عبارت بالا را یک مطلق با اعدادش فرض کنیم..
دراین صورت مثلا اگر یکی از ۲کم شود پس به ۵حتما یکی اضافه میشود و برعکس...

حب اغیار در دل با رابطه دل با خدا هم همینطور است..
یعنی هرمرتبه ای از محبت اغیار از دل کاسته شود در آن سو دل به موطن اصلی خود نزدیک شده است...دقت شود...
یعنی هرکدام با وابستگی بیشتر از طرف مقابل می کاهد...

توضیح اجمالی:

واقعیت فراموش شده...
به نظرتان چرا اینقدر دین مارا سفارش به تفکر کرده...؟!!!
واقعیتی که چه گنهکار و چه مومنان از آن غافلند و به دل رجوع نمی کنند...
فقط در این حد بدانیم که اگر از همین الان تا یک سال آینده به عبادت سخت وجدی هم بپردازیم باید بدانیم آن مقدار که با حضور دل و توجه فعلیت یافته برای ما کارساز خواهد بود مابقی ان لقلقه جسم بوده و بس...
بازگشت دل به موطن اصلی مجاهدت خود را میطلبد...

توجهی مهم:
شما در نماز بیشترین سعی خود را بر حضور دل و توجه کتید ببینید دل چطور پا به فرار میگذارد و میخواهد پی تعلقات خود برود هرچقدر هم سعی کتید نمی توانیداورا ب سوی توجه خود نگه دارید و دائم به این سو آن سو فرار میکند...دقت کنید حتما...
سیدعلی قاضی:
اگر نمازتان حفظ شود تنام اموراتتان محفوظ می ماند.
حفظ شدن نماز گویی همان محاهدت در حفظ توجه در حین نماز است...
نتیجه: اگر خواستار قرب بیشتر هستید به کمیت عبادت تان توجه نکنید بلکه سعی بر مجاهدت در توجه دل و فکرتان کنید تا دل بر تفکر شما عادت کند و دست از تعلقات وهم و خیالاتی اش بردارد با این کار عبادت لازم به سراغ تان خواهد آمد...
والسلام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۶

از من بودن به سوی او بودن

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ

به نام خالق هستی


من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...من...

تمام مشکلات ما به همین کلمه برمیگردد...


این من یعنی همان نفس...
و چه زیرک و پدرسوخته ای است این نفس که چنان خودرا بین اصل وجودمان جا کرده که ما او را من می نگریم و اورا همان خود واقعی میدانیم...بیخود نیست که پیامبر فرمود دشمن ترین دشمن تو همان نفس توست..به تظرتون اگر این نفس و خود تخیلی وجود نداشت شیطان را چاره ای بود؟؟!!! مثل این است که بگوییم راننده بدون اتومبیل..آیا راننده بدون اتومبیل معنی میدهد آیا اگر اتومبیلی نبود چیزی به نام راننده وجود داشت؟!!!!! عین همین مثال اگر نفس تخیلی نبود چیزی ب نام وسوسه های شیطان وجود نداشت...نفس و شیطان دو دوست جدایی ناپذیرند..این درحالی است که اگر انسان فریب شیطان را خورد نفس تشکر و سپاسگزاری عجیبی نسبت به دوست خود شیطان دارد و باهم خود را برای پروژه ی بزرگتری آماده میکنند و نقشه می چینند...بیچاره عقل اگر تسلیم این دو دشمن شود...

عقل اگر عقل باشد میفهمد که توان مقابله با این دو را ندارد...لذا خود را در پناه خدایش قرار میدهد و از خدا مدد میخواهد...


من...
من دوست دارم...
من میخواهم...
من میتوانم...
من هستم...
من شدم...
من خواهم شد...
من بودم..
من میشوم...
من خواهم بود...
من توانستم...
من میتوانم...
من شدم..
من هستم...
من اگر...
من باید...
من حتما... 
من شاید...
این من ها اگر برای بزرگی و فعال سازی خود باشد و نیت بزرگی برای مردم را دارد همان خسران ابدی خواهدبود ولب اگر منظور از این من آن روح القدس و اصل وجود باشد و در هدف بندگی به کار برده شود عین سعادت خواهدبود...


أنانیت با بندگی را رابطه ای نیست...

اصولا تقرب بخدا دو تحول را در وجود انسان ایجاد میکند

۱-انسان حس حقیر بودن و ضعیف و خار بودنش نسبت به پروردگارش بیشتر میشود

۲-عظمت و کبریاء پرودگار نزدش بیشتر تجلی میکند...
👇👇👇


لذا هرچه انسان تقرب واقعی داشته باشد حس من بودنش کاسته میشود و از من بودن ب سوی او بودن کوچ میکند...
نکته قابل توجه آن است که مدعی الی الله باید بداند که فکر نکند که در این راه قرار است چیزی از آن خود برای خود رقم بزند بلکه برعکس قرار است اول خواسته خود و بعد هم خود را فراموش کند...

این حقیقت را بسیاری از سالکان و.مومنان توجهی ندارند و فکر میکنند قرار است در این راه چیزی برای خود به ارمغان آورند...

آن دنیا به عظمت کارمان پی خواهیم برد اگر این دنیا از خود بودن خارج بشویم...

والعصر ان الانسان لفی خسر
این آیه بدجور گوشزد به مومنانی است که فکر میکنند با این زندگی آرام وخوش  ابرومند وتفریح و...راه بندگی را در پیش گرفته اند...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۴

من باید فراموش شود

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۴۹ ب.ظ

به نام خالق هستی.


  • سلام و عرض ادب...
  • در بیان مطالبی که قبلا ذکر کردیم مطلبی است در باب انسان و اصل خود...
  • یک مثال:
  • پشه ای به حضرت سلیمان از باد شکایت کرد که اورا ظلم میکند و مرا با اختیار به این و آن سو میبرد حضرت ب او گفت برو به شاکی خود بگو حاضر شود تا میان شما حکم و داوری کنم.پشه گفت شما این کارا با اراده خود انجام بده سلیمان ع گفت باشه وهمچین ک باد را آمد حاضر کند پشه سریع فرار کرد...ب نظرتون چرا؟ بله چرا که بودن باد در کنار پشه امکان پذیر نخواهد بود وجاییکه باد باشد پشه را راهی برای ماندن در کنار او نیست و همچنین برعکس با بودن پشه باد را راهی نیست...مولوی این داستانرا برای رابطه انسان با خدا نقل میکند یعنی برای لقاءالله با وجود بودن خود و أنانیت امکان پذیر نمی باشد..
  • توضیح اجمالی:
  • تا حالا ب این توجه کرده ایم که هر چه گناه وجود دارد بر می گردد به بها دادن به خود و نفس آدمی..
  • شما هر گناهی را درنظر بگیری چیزی نیست جز  مهیاکردن امکانات برای نفس و خود و أنانیت...
  • لذا سفر ب سوی خدا در اصل یعنی همان کوچ کردن از خود به سوی خدا این درحالی است ک بسیاری از سالکان خیال میکنند با وجود بودن خود و أنانیت میتوانند به لقاءالله برسند و این همان بودن پشه در کنار باد خواهد بود که این امکان پذیر نخواهد بود...
  • نفس در اصل یعنی همان خود بودن و  أنانیت...بخاطر همین است که انسان در آخر قرار است ب مرحله شهود و فنا برسد یعنی دیگر چیزی به نام خود وجود نداشته باشد...
  • این درحالی است که تا از خواسته های خود نگذریم امکان گذشتن از خود خود وجود نخواهد داشت...
  • هرجا در راه خدا حرف از من شود کار خراب میشود در راه معنویت باید خود فراموش شود...بخاطر همین است که مثلا غرور و تکبر از گناهان بسیار بزرگ است چون اوج من بودن را نشان میدهد و یا مثلا عجب در عبادت و....




  • والسلام...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۹

یک حقیت پنهان وغافل از اکثرا

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۰۷ ب.ظ

به نام خالق هستی.


خواهشا به دقت بخوانید


باید بدانیم که خواهش های نفسانی آنچه برداشت ما از آن است نیست بلکه خییلی فراتر از این امورات است...
اگر دقت کرده باشیم استاد شجاعی  نیازمندیها و تعلقات روزمره ما از جمله نیازمندیهای طبیعی را نیز جزو خواهش های نفسانی میدانند و اصولا آنچه را که مارا آرام میکند و ما آنهارا برای خود خوش میدانیم همه از خواهش های نفس است..

نیازمندیعای طبیعی حتی شامل خوردنیها.خوابها..گفتنها..رفتارها..دیدنها..شنیدنیها و.. همه میتواند از امورات نفسانی وخواسته نفس باشد منتهاش هرکسی در مرتبه خود از آنها متوجه میشود یک نفر در مرتبه محرمات آنهارا درک میکند. یک نفر در مرتبه مکروهات آنهارا درک میکند ودر نهایت یک نفرهم در مرحله مباحات نیز متوجه خواهش های نفس میشود..مباحی که ما گناه نمیدانیم ممکن است برای شخصی همانند گناه برایش مهم باشد(دقت شود).

گرچه سخت است اما یک واقعیت عینی است راه تقرب واقعی در انجام عکس خواهش نفس خواهد بود...
انسانها باتوجه به شفافیت و تطهیر بودن روح شان متوجه خواهش های نفس خواهند شد...

شایان ذکر است که معصومیت پیامبران و امامان نیز نشأت گرفته از خاصیت روحی آنهاست برای مثال همانطور که من و شما از رفتن به درون آتش معصوم هستیم و جرأت انجام چنین کاری را نداریم اولیای خدا انجام دادن عمل مباح ما برایشان همانند رفتن به اتش ما برای آنهاست...
هرچه انسان به تزکیه نفس مداومت کند در هر مرحله ای یک جور تعلقات برایش جلوه گری خواهد کرد.....
این همان قبض و بسط و یا به عبارتی جلوه گری صفات جمال و جلال خداوند برای بنده اش خواهد بود...
با تجلی کردن صفات جلال در دل انسان ادرا متوجه نقص ها و آلودگیهای خود میکند و سپس با تجلی صفات جمال اورا وادار ب تطهیر باطن خود میکند اگر این مرحله گذشت باز با تجلی صفات جلال انسان متوجه نقص هایی میشود که تا به حال متوجه آنها نبود و با صفات جمال دوباره سعی درتطهیر خود میکند والی آخر ...این خصوصیت تا بالاترین مقام انسانی ادامه دارد...

اصل مطلب:
تازمانیکه مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نشویم مراحل بالایی برایمان قابل درک و محسوس نخواهد بود و اگر این مرحله گذشت خواهیم میفهمد که همان مکروهات هم به نوبه خود نوعی از گناه است و مقابله با آن لازمه ترقی است تا اینک مباحات نیز برای انسان متوقف کننده خواهد بود و کسیکه این مراحل را طی کرده باشد متوجه مطلب خواهد شد...



والسلام


التماس دعا

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۰۷